ادبیات فارسی | ||
|
درس 17 خودآزمايي صفحه ي114 1- الف: بيت سعدي از زيبايي بيشتري برخوردار است زيرا در اين بيت تشبيه مضمر وجود دارد و شاعر اشك هاي خود را به باران مانند كرده و غير مستقيم به گل فرو رفتن شتر را در روزهاي باراني بيان كرده است . درحالي كه در شعر طبيب از اين تشبيه خبري نيست . ب: در هر دو مبالغه و اغراق وجود دارد ولي مبالغه بيت طبيب آشكارتر و پررنگ تر است ج : عاطفه و صميمت در بيت سعدي لطيف تر و محسوس تر و دلنشين تر است 2- رنج و اندوه عشق است 3- دل و محمل ، قاعده 2 4- فاصله ي تولد تا مرگ يا فاصله ي دنيا و آخرت 5- فعولن 4بار بحر متقارب مثمن سالم در س17 کی رفته ای زدل خودآزمايي صفحه ي 116 : 1- معشوق حافظ گاهي غيبتي دارد كه همين ديدارش را لذت بخش تر مي كند . حافظ غيبت را لازمه و مقدمه ي حضور مي داند ولي به عكس معشوق فروغي هميشه حضور دارد و هيچگاه غيبت نكرده است . 2- آينه ي چشم اضافه ي تشبيهي است كه چشم مشبه و آينه مشبه به ادات تشبيه و وجه تشبيه نيز محذوف است . بيت داراي تشبيه مضمر نيز هست كه در آن بالاي معشوق (قد معشوق ) به عالم تشبيه شده است . 3- با صدهزارجلوه برون آمدي كه من با صد هزار ديده تماشا كنم تو را 4- تمنا و پیدا : قافیه قاعده 1 کنم تورا : ردیف 5- وحدت وجود (همه جا تجلي خداست يا همه جا عكس رخ يار توان ديد ) 6- طوبي وسدره گر به قيامت به من دهند يك جا فداي قامت رعنا كنم تورا 7- مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن بحر مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف درس 18 آی آدم ها خودآزمايي صفحه ي 122 : 1- (( روي اين درياي تند وتيره و سنگين كه مي دانيد )) كه با صفت اشاره ي اين عصر خود را به نمايش مي گذارد. ((اي آدم ها كه بر ساحل بساط دل گشا داريد : نان به سفره ، جامه تان بر تن ، يك نفر در آب مي خواند شما را يك نفر درآب دارد مي كند بيهوده ، جان قربان اين افراد مردم مرفه جامعه اند كه غم فقيران و محرومان را نمي خورند. 2- دريا ، ساحل ، موج ، باد ، آب و غريق . 3- گود كبود عمق دريا ، منظور عمق اجتماع است . 4- الف) گرفتيد : به جاي گرفته ايد . ب) كهنه جهان : به جاي جهان كهنه (قديمي ) پ) دست يابيدن : به جاي دست يافتن 5- حق يا معشوق (عالم ملكوت) 6- يك نفر دايم دارد دست و پا مي زند يك نفر جانش را بيهوده دارد قربان مي كند . يا يك نفر در آب بيهوده جانش را قربان مي كند . موج بر ساحل خاموش مي كوبد. مثل شخص بسيار مست و به زمين افتاده اي كه بسيار از خود بي خود شده پخش مي گردد. (چنان مستي به جاي افتاده ، بس مدهوش پخش مي گردد.) 7- نكته هاي حساس شعر را برجسته تر مي كند و توجه خواننده را بر مي انگيزد . 8- يك نفر در آب دارد مي سپارد جان آي آدم ها كه روي ساحل آرام در كار تماشاييد. يك نفر در آب دارد مي كند ، بيهوده ، جان قربان . دست و پاي دايم مي زند . درس 18 مدیر مدرسه خودآزمايي صفحه ي 129 : 1- با همان هيكل و همان قيافه يا نيمه ي همان سيب اما سوخته تر و پلاسيده تر مثل اين كه ريش سفيدش را دانه دانه توي صورتش . 2- الف) زبان نثر جلال متحرك و پويا است و نثر او بريده و كوتاه و با حذف فعل است : (نفهميدم لاغر بود يا چاق ) يعني نديدم اما هن هن مي كرد . لذت مي بردم كه يكي از اين آدم هاي بلغمي مزاج ((اين نيز بگذرد)) ي را به دوندگي وا داشته ام . طبقه ي اول و دوم و چهارم ، چهار تا پله يكي . ب) جلال در لابلاي نثر خود سئوالاتي را براي خواننده مطرح مي كند و او را به تفكر وا مي دارد و ذهن را پويا مي كند : اما وقتي ديدم نمي تواند حرف بزند و به جاي هر جوابي همان خنده هاي يخ بسته را روي صورت دارد خودم را به عنوان او دم چك گرفتم : (( آخر چرا؟ مگر نمي دانستي كه خيابان و راهنما و تمدن و آسفالت همه براي آن هايي است كه توي ماشين هاي ساخت مملكتشان دنيا را زير پا دارند؟ آخر چرا تصادف كردي ؟ )) 3- نگاه چپ هم بكنم ، هن هن كردن آدم هاي بلغمي مزاج ، خودم را به عنوان او دم چك گرفتم ، گل از گلم شكفت ، آقا مدير كوفتي ، روي ادا و اطوارش ، تره مدير مدرسه را خرد كند ... 4- بلي - به قرينه ي اين كه مي گويد : در ((اصل چهار )) استخدامش كنند. 5- الف) نواله ي تالار تشريح شما ب) انگ كارخانه هاي فيلم برداري را روي پيشاني اش مي بيني . پ) هرچه بود دربان چنان در بزرگي بود . ت) طعمه اي براي ميز نشين هاي شهرباني و دادگستري و . . . ث) آب و برق را با خودش به محل بياورد. 6- اول رفتم سراغ پاسگاه جديد كلانتر شماره ي دفتر انديكاتور پاسگاه معلم كلاس چهار مدرسه ي من نواله ي تالار تشريح شما سرجوخه ي كشيك پاسگاه تازه تاسيس شده ي كلانتري 7- خودم را به عنوان او دم چك گرفتم : خود را مقصر دانستم . مرده شورتون ببره . الهي بميريد درس 18 نی محزون خودآزمايي صفحه ي 132: 1- بيت سوم : باديه پيما (الف) باديه = جام (كسي كه جام ((شراب)) مي نوشد . يا نوشنده ي شراب ) باديه ((بيابان )) را مي پيمايد . يا طي كننده ي بيابان بيت هفتم : شيرين : ايهام تناسب الف) لب شيرين ب) تناسب با فرهاد 2- شاعر دامن خود را به دامن مهتاب مانند كرده و قطرات اشك خود را به مجموعه ي ستاره ي پروين كه مثل قطره هاي اشك هستند تشبيه مضمر نموده است . 3- طالع بيني در آينه (طالع خود را در آينه و ماه ديدن ) 4- توچنين خانه كن و دل شكن اي باد خزان <span lang="AR-SA" style=&q نظرات شما عزیزان: [ جمعه 25 اسفند 1391
] [ 18:7 ] [ فائزه قادری ] |
|
[ طراحی : دبیرستان فاطمه زهرا (س) ] [ Weblog Themes By : server2011 ] |