ادبیات فارسی
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان ادبیات فارسی و آدرس adabiyat3.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





پیوندهای مفید

اى (حرف ندا) همیشه جدا از منادا نوشته مى‌شود:

          اى خدا، اى که

 

این، آن جدا از جزء و کلمهی پس از خود نوشته مى‌شود:

          استثنا: آنچه، آنکه، اینکه، اینجا، آنجا، وانگهى

 

همین، همان همواره جدا از کلمهی پس­از خود نوشته‌ مى‌شود:

      همین خانه، همین‌جا، همان کتاب، همان‌جا

 

هیچ همواره جدا از کلمهیپس از خود نوشته مى‌شود:

      هیچ‌یک، هیچ‌کدام، هیچ‌کس

 

چه جدا از کلمهی پس از خود نوشته مى‌شود، مگر در:

      چرا، چگونه، چقدر، چطور، چسان

 

چه همواره به کلمهی پیش از خود مى‌چسبد:

      آنچه، چنانچه، خوانچه، کتابچه، ماهیچه، کمانچه، قباله‌نا‌مچه

 

را در همه جا جدا از کلمهی پیش از خود نوشته مى‌شود، مگر در موارد زیر:

      چرا در معناى «براى چه؟» و در معناى «آرى»، در پاسخ به پرسش منفى.

 

که جدا از کلمهی پیش از خود نوشته مى‌شود:

      چنان‌که، آن‌که (= آن‌کسى‌که)

      استثناء: بلکه، آنکه، اینکه

 

ابن، حذف یا حفظ همزهی این کلمه، وقتى که بین دو عَلَم (اسم خاص اشخاص) واقع شود، هر دو صحیح است:

      حسین‌بن‌على/ حسین‌ابن‌على؛ محمّدبن‌زکریاى رازى/ محمّدابن زکریاى رازى؛ حسین‌بن‌عبدالله‌بن‌سینا/ حسین‌ابن‌عبدالله‌ابن‌سینا

 

 

 

به در موارد زیر پیوسته نوشته مى‌شود:

    1. هنگامى که بر سر فعل یا مصدر بیاید (همان‌که اصطلاحاً «باى زینت» یا «باى تأکید» خوانده مى‌شود):

          بگفتم، بروم، بنماید، بگفتن (= گفتن)

    2. به‌صورت بدین، ‌بدان، بدو، بدیشان1 به کار رود.

    3. هرگاه صفت بسازد:

          بخرد، بشکوه، بهنجار، بنام

 

به در سایر موارد جدا نوشته مى‌شود:

به برادرت گفتم، به سر بردن، به آواز بلنـد، به‌سختى، منـزل‌به‌منـزل، به نام خدا

    تبصره: حرف «به» که در آغاز بعضى از ترکیب‌هاى عربى مى‌آید از نوع حرف اضافهی فارسى نیست و پیوسته به کلمهی بعد نوشته مى‌شود:

          بعینه، بنفسه، برأی‌العین، بشخصه، مابازاء، بذاته

ـ هرگاه «باى زینت»، «نون نفى»، «میم نهى» بر سر افعالى که با الف مفتوح یا مضموم آغاز مى‌شوند (مانند انداختن، افتادن، افکندن) بیاید، «الف» در نوشتن حذف مى‌شود:

          بینداز، نیفتاد، میفکن

 

بى ‌همیشه جدا از کلمهی پس از خود نوشته مى‌شود، مگر آنکه کلمه بسیط‌گونه باشد، یعنى معناى آن دقیقاً مرکب از معانى اجزاى آن نباشد:

          بیهوده، بیخود، بیراه، بیچاره، بینوا، بیجا

مى و همى همواره جدا از کلمهی پس از خود نوشته‌ مى‌شود:

         مى‌رود، مى‌افکند، همى‌گوید

 

هم ‌همواره جدا از کلمهی پس از خود نوشته مى‌شود، مگر در موارد زیر:

    1. کلمه بسیط‌گونه باشد:

          همشهرى، همشیره، همدیگر، همسایه، همین، همان، همچنین، همچنان

    2. جزء دوم تک‌هجایى باشد:

          همدرس، همسنگ، همکار، همراه

    در صورتى که پیوسته‌نویسى «هم» با کلمهی بعد از خود موجب دشوارخوانى شود، مانند همصنف، همصوت، همتیم جدانویسى آن مرجّح است.

    3. جزء دوم با مصوت «آ» شروع شود:

           همایش، هماورد، هماهنگ

    در صورتى که قبل­از حرف «آ» همزه در تلفّظ ظاهر شود، هم جدا نوشته مى‌شود:

           هم‌آرزو، هم‌آرمان

 

    تبصره: هم، بر سر کلماتى که با «الف» یا «م» آغاز مى‌شود، جدا نوشته مى‌شود:

           هم‌اسم، هم‌مرز، هم‌مسلک

تر و ترین همواره جدا از کلمهی پیش از خود نوشته مى‌شود، مگر در:

           بهتر، مهتر، کهتر، بیشتر، کمتر

 

 

 

ها (نشانهی جمع) در ترکیب با کلمات به هر دو صورت (پیوسته و جدا) صحیح مى‌باشد:

           کتابها/ کتاب‌ها، باغها/ باغ‌ها، چاهها /چاه‌ها، کوهها/ کوه‌ها، گرهها/ گره‌ها

    اما در موارد زیر جدانویسى الزامى است:

    1. هرگاه ها بعداز کلمه‌هاى بیگانهی نامأنوس به کار رود:

           مرکانتیلیست‌‌ها، پزیتیویست‌ها، فرمالیست‌‌ها

    2. هنگامى که بخواهیم اصل کلمه را براى آموزش یا براى برجسته‌سازى مشخص کنیم:

           کتاب‌ها، باغ‌‌ها، متمدن‌ها، ایرانى‌ها

    3. هرگاه کلمه پردندانه (بیش­از سه دندانه) شود و یا به «ط» و «ظ» ختم شود:

          پیش‌بینى‌ها، حساسیت‌‌ها، استنباط‌ها، تلفّظ‌ها

    4. هرگاه جمع اسامى خاص مدّ نظر باشد:

          سعدى‌ها، فردوسى‌ها، مولوى‌ها، هدایت‌ها

    5. کلمه به هاى غیرملفوظ ختم شود:

          میوه‌ها، خانه‌ها

    یا به هاى ملفوظى ختم شود که حرف قبل از آن حرف متّصل باشد:

          سفیه‌ها، فقیه‌ها، پیه‌ها، به‌ها

 


موضوعات مرتبط: املای فارسی
[ یک شنبه 30 فروردين 1394 ] [ 23:0 ] [ فائزه قادری ]

متمّم اسم:

برخی اسم‌ها برای کامل شدن معنای خود نیاز به اسم یا گروه اسمی دیگری دارند که به آن متمّم اسم می‌گویند. این متمّم‌ها آن‌چنان با اسم همراه‌اند که گویی جزئی از آن هستند.

متمّم اسم به همراه اسم خود(هسته) نقش یکپارچه و واحدی دارد و یک گروه اسمی محسوب می‌شود.

مثال 1: رستم از جادوی زال تندرست گشت.

گروه اسمی «جادوی زال» متمّم اسم است و اسمی که در این جمله نیاز به متمّم دارد، مسند جمله یعنی «تندرست» است. بنابراین، این گروه اسمیِ مسند است که به متمّم نیازدارد تا معنایش کامل شود. همچنین باید توجّه داشت که گروه اسمی «جادوی زال» متمّم فعل نیست زیرا فعل این جمله «گشت»، اسنادی است و به مسند نیاز دارد نه به متمم (جمله‌ی سه جزئی با مسند می‌سازد.) در نتیجه این جمله نمی‌تواند یک جمله‌ی چهارجزئی با متمم و مسند باشد.

نظیر این نقش را در زبان عربی نیز می‌توان دید. در زبان عربی علاوه بر فعل‌های متعدّی، شبه فعل‌هایی[4] که از مصادر متعدّی مشتق شده باشند نیز می‌توانند مفعول بگیرند، به مثال زیر توجه می‌کنیم:

«إنّی جاعلٌ فی الارضِ خلیفةً» «خلیفة» در این عبارت منصوب است و مفعولٌ‌به، هیچ فعلی در این عبارت دیده نمی‌شود که بخواهد مفعول بگیرد و عامل نصب این کلمه، شبه فعل جاعلٌ است که اسم فاعل است و مفعول گرفته. البتّه شبه فعل‌ها می‌توانند فاعل، نائب فاعل و ... نیز بگیرند.

مثال 2: این آشنایی با علمای مختلف نام و آوازه‌ی او را بلند می‌کرد.

گروه اسمی «این آشنایی» که در جایگاه نهاد قرار گرفته است، متمّم اسم گرفته.

اسم‌هایی که متمّم می‌گیرند همانند فعل‌های متمّم‌پذیر یک حرف اضافه‌ی مخصوص به خود دارند. آگاهی : از / حکومت: بر / ابلاغ:‌‌به / مخالفت: با و ...                    بقیه در ادامه مطلب


موضوعات مرتبط: دستور
ادامه مطلب
[ دو شنبه 10 آذر 1393 ] [ 16:24 ] [ فائزه قادری ]

شاید برای‌تان جالب باشد بدانید که تکنولوژی وای‌فای برای اولین بار در سال 2007 به دنیای مجازی معرفی شد و از آن زمان تاکنون محققان هم بیکار ننشسته‌اند و تحقیقات مختلفی انجام داده‌اند که نتایج این پژوهش‌ها تا حدودی شما را متعجب می‌کند. وای‌فای می‌تواند اثرات منفی مختلفی را بر سلامت مغز بر جای بگذارد که این موضوع در مورد کودکان بیشتر اهمیت دارد. سردرد، خستگی، اختلالات خواب، مشکلات گوارشی، اختلال در عملکرد مغز و حافظه، استرس و حتی افسردگی را به وای فای و اشعه‌های آن نسبت می‌دهند. پس بعضی از خطرات را جدی بگیرید و خودتان را از صبح تا شب به اینترنت بی‌سیم وای فای وابسته نکنید.

ارتباط وای فای با بی‌خوابی
تا به حال برای‌تان پیش آمده که شب‌ها بعد از ساعت‌ها کار کردن با اینترنت گوشی موبایل بی‌خوابی سراغ‌تان آمده باشد؟ البته این موضوع مشکل تازه‌ای نیست و پژوهشگران از سال 2007 درمورد ارتباط بین وای فای و تاثیر آن بر الگوی خواب تحقیقاتی را انجام داده‌اند. نتایج بررسی‌ها نشان می‌دهد امواج با طول موج پایین که از تلفن‌های همراه ساطع می‌شود، بر خواب شما تاثیرگذار است. در واقع افرادی که در معرض اشعه‌های الکترومغناطیسی قرار دارند در الگوی خواب‌شان تغییرات قابل توجهی دیده می‌شود و نسبت به سایرین دیرتر به خواب می‌روند.
خطرات و عوارض ناشی از وای فای را بشناسیم
 
  
 


افرادی که به لپ تاپ، تلفن همراه هوشمند و تبلت‌ها معتاد هستند در مورد خطرات وای‌فای هشدارها را جدی بگیرند. بررسی محققان جهانی نشان می‌دهد که استفاده از اینترنت وای‌فای سلامت شما را تهدید می‌کند. اگر از کاربران مشتاق اینترنت سؤال کنید که یکی از اختراعات مهم بشر چیست، به‌طور حتم بین گزینه‌های مختلف از وای فای هم نام می‌برند. اینترنت پر سرعت و بدون سیم به راحتی ما را به دنیای مجازی بزرگی متصل می‌کند تا با افراد مختلف در ارتباط باشیم و اطلاعات مورد نیازمان را راحت‌تر و بدون نیاز به کابل و سیم دریافت کنیم. اما در مورد سلامت این اینترنت‌ها حرف و حدیث‌هایی وجود دارد.                                           بقیه در ادامه مطلب


 

 


موضوعات مرتبط: متفرقه
ادامه مطلب
[ جمعه 7 آذر 1393 ] [ 22:58 ] [ فائزه قادری ]

الف نمونه سوال زبان فارسی 3 تجربی و ریاضی ترم اول زبان شناسی (4نمره ) 1-کوچکترین واحد زبان ..................است. 2-الگوی هجایی واژه های ذیل کدام گزینه است ؟ "پنج ،نبض،کارد " الف) صامت +مصوت ب)صامت +مصوت +صامت ج ) صامت +مصوت +صامت +صامت 3- در تولید واحد زبانی زیر چه قاعده ای رعایت نشده است ؟ چرا ؟ "نسیم بهاری گونه ی گلبرگ ها را نوازش می کنند." ب) جمله ی فوق را به گونه ای تغییر دهید که در زبان معیار قابل استفاده باشد . 4- یک کلمه بنویسید که در گذشته وجود داشته اند و امروز نیز با تغییر در حوزه ی معنایی به کار می روند. 5-برای هر واژه دست کم سه نوع اطلاع ذخیره شده است نام ببرید و توضیح دهید . 6- علایم اختصاری "رحمه الله علیه "و "نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران "و "هواپیمایی ملی ایران "را بنویسید. 7- واژه های " میان وند " ، "کوشش " و "سمت " با کدام شیوه ی ساخت واژه ها ساخته شده اند ؟ 8صورت پایه و تصریفی را در واژه ی "کوچک ترین" مشخص کنید . پ نگارش (5 نمره) 1-پلان در فیلم نامه رابیان کنید . 2- انواع حرکت در نمایش نامه .........................و ............................است. 3- واج میانجی را در کلمه ی " سخن گویان " مشخص کنید . 4- عبارت "ماه در آسمان دیده شد" را با استفاده از کاربرد زبان به یک جمله ی ادبی تبدیل کنید . 5- در جمله ها ی زیر انواع صور خیال (آرایه ها ) را بیابید . چشم های فرهاداو را می نگریست مثل دو تا زمرد مرطوب . چانه اش حسابی گرم شده بود. 6- مهمترین مسئلهای که نوشته را از صداقت و صمیمیت دور می کند چیست؟ 7- درباره ی یکی از موضوعات زیرمتن ادبی در یک بند بنویسید. گل، خورشید 8-کلمه ی دست رایک بار در معنی واقعی و یک بار در معنای مجازی به کار ببرید . دستور(8 نمره ) 1-گروه اسمی " آن دل آگاه " چند واژه دارد ؟ 2- گروه اسمی "تاریخ همیشه سیری یک نواخت دارد "از چند تکواژدرست شده است مشخص کنید. 3 -تکواژها را درتمام گزینه ها بررسی کرده و مشخص کنید در کذام گزینه تکواژتهی در ساختمان فعل وجود دارد ؟ الف )شنیده باشد ب) خواهیم ساخت ج)مانده بود 4- هسته ی گروه اسمی زیر را بیابید تعداد واج های آن را مشخص کنید . "بهترین دانش آموز کلاس " 5-اجزای سازنده ی جمله ی " هنر یعنی خلاقیت" را با نمودار مشخص کنید . 6-با توجه به گروه اسمی " آن یک تخته قالیچه ی ابریشمی ممتاز " به سوالات زیر پاسخ دهید . الف ) ممیز را مشخص کنید . ب)ابریشمی چه نوع صفتی است ؟ ج) هسته کدام است ؟ د)یک تکواژ وابسته ی اشتقاقی بیابید . 7جمله ی " مریم با دقت در س می خواند" چند جزئی است ؟نوع آن را بنویسید . 8- کدام گزینه درباره ی فعل " داری می نویسی " درست نیست ؟الف )گذرا به مفعول دوم شخص مضارع مستمر ج)دو بن و دو شناسه دارد د) فعل مرکب است 9- برای ساخت زیر یک واژه مناسب بنویسید .( اسم +بن +وند= اسم) 10- با توجه به جمله ی "گل های سرخ شقایق در دامنه ی کوه ها شکفت ." به سوالات زیر پاسخ دهید ؟ الف )الف )جمله چند جزِئی است ؟ ب) نمودار جمله را رسم کنید و اجزای اصلی را در نمودار نشان دهید ؟ ج) کدام گروه قابل حذف است ؟ د) فعل جمله را به مضارع مستمر تبدیل کنید . 11هریک از واژه های "گویش ،ناودان و دماسنج " از نظر ساختمان چه نوع اسمی است . 12- گونه ی مودبانه ی رفتن درباره ی خود چیست ؟ املا و بیاموزیم (3نمره ) 1-جملات زیر را ویرایش کنید . الف )بی شک قطره قطره باران و دانه دانه ی برف از ابرهای آسمان فرو میریزد . ب)ما در منزل استجاره ای زندگی می کنیم . 2-برای هر یک از واژه های زیر کدام علامت جمع مناسب تر است . شهید رود انسان چشمه 3-درهرگروه از کلمات زیر 4واژه غلط نوشته شده است ،واژه های غلط رابیابید و صحیح آن را بنویسید . امر متاع – حرس شاخه ها – براعت و بیزاری – ملک صباع – الفغدن مال – عبوس و گرفته –دنائت همت 4-کلماتی که تشدید پایانی دارند چه موقع تشدید آن ها گذاشته می شود ؟ مثال بزنید . 5- نوع "ان" را در کلمات زیر مشخص کنید . الف- نیاکان ب- کوهان ج-صبحگاهان 6- کدام گزینه صامت میانجی ندارد ؟ الف )دانشجویی ب)دلتنگی ج)آشنایان د)نیاکان 7- در کدام گزینه فاصله ی کلمات دو برابر واژه های دیگر است ؟با ذکر دلیل الف )گزارش نویسی ب- دانش آموزی ج)چهل ستون د)گل خوشبو


موضوعات مرتبط: نمونه سوال
[ چهار شنبه 2 بهمن 1392 ] [ 16:18 ] [ فائزه قادری ]
وقتی که قلب هایمان كوچك تر از غصه هایمان میشود، وقتی نمیتوانیم اشک هایمان را پشت پلك هایمان مخفی كنیم و بغض هایمان پشت سر هم میشكند ... وقتی احساس میكنیم بدبختیها بیشتر از سهم مان است و رنج ها بیشتر از صبرمان ... وقتی امیدها ته میكشد و انتظارها به سر نمیرسد ... وقتی طاقتمان تمام میشود و تحمل مان هیچ ... آن وقت است كه مطمئنیم به تو احتیاج داریم و مطمئنیم كه تو فقط تویی كه كمكمان میكنی ... آن وقت است كه تو را صدا میكنیم و تو را میخوانیم ... آن وقت است كه تو را آه میكشیم تو را گریه میكنیم ... و تو را نفس میكشیم ... وقتی تو جواب میدهی، دانه دانه اشکهایمان را پاك میكنی ... و یكی یكی غصه ها را از دلمان برمیداری ... گره تك تك بغض هایمان را باز میكنی و دل شكسته مان را بند میزنی ... سنگینی ها را برمیداری و جایش سبکی میگذاری و راحتی ... بیشتر از تلاشمان خوشبختی میدهی و بیشتر از حجم لب هایمان، لبخند ... خواب هایمان را تعبیر میكنی، و دعاهایمان را مستجاب ... آرزوهایمان را برآورده می کنی ؛ قهرها را آشتی میدهی و سختها را آسان تلخ ها را شیرین میكنی و دردها را درمان ناامیدی ها، همه امید میشوند و سیاهی ها سفیدسفید ...
موضوعات مرتبط: متفرقه
[ جمعه 22 شهريور 1392 ] [ 19:41 ] [ فائزه قادری ]

همه فکر می کنند
که قات زدن با "ط" است یعنی قاط زدن و لفظ لاتی است و به معنای قاطی کردن. یعنی فلانی قاطی کرده میزنه همه چیزو درب و داغون میکنه. حالا می فهمیدکه نخیر، معنیش این نیست بلکه...

خودتون بخونین:
قات
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

قات گیاه گلداری است که بومی بخش گرمسیری شرق افریقا و شبه جزیره عربستان می‌باشد.

قات از سال ۱۹۷۳ توسط سازمان جهانی بهداشت نوعی ماده مخدر محسوب شده و در منطقه صعده کشور یمن بطور وسیع کشت می‌شود. این مخدر بسیار گران قیمت بوده و قیمت یک بسته برگ قات در سال ۱۳۸۸ در حدود ۱۷ هزار تومان بود. این بسته تنها برای مصرف یک وعده استفاده می‌شود. برگ گیاه قات تا یک هفته در یخچال قابل نگهداری است و معمولاً بصورت تازه مصرف می‌شود.
قات زدن به عمل مکیدن تدریجی شیره برگ گیاه قات که نوعی مخدر است گفته می‌شود.

تاثیر

قات زدن موجب می‌شود تا مصرف کننده برای چند ساعت با نشاط، سرزنده و هیجانی شده و شروع به صحبت بی ربط کند، در ساعات بعدی دچار سکون شده و در نهایت دچار خمودگی و تنبلی جسمی و فکری شود.

گستره مصرف

در کشور یمن دو سوم مردان و یک سوم زنان قات می‌زنند. بسیاری از مردم عربستان سعودی نیز از این ماده مخدر استفاده می‌کنند.

فرمانرو: گیاهان
دسته: گیاهان گلدار
رده: دولپه‌ای‌ها
راسته: Celastrales
تیره: شمشادیان
سرده: قات
گونه: C. edulis
نام علمی : Catha edulis


موضوعات مرتبط: متفرقه
ادامه مطلب
[ یک شنبه 12 خرداد 1392 ] [ 18:17 ] [ فائزه قادری ]

هوا بس ناجوانمردانه سرد است ...



سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت

سرها در گریبان است

کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را

نگه جز پیش پا را دید، نتواند

که ره تاریک و لغزان است

وگر دست محبت سوی کسی یازی

به اکراه آورد دست از بغل بیرون

که سرما سخت سوزان است

نفس، کز گرمگاه سینه می آید برون، ابری شود تاریک

چو دیوار ایستد در پیش چشمانت

نفس کاین است، پس دیگر چه داری چشم

ز چشم دوستان دور یا نزدیک ؟

مسیحای جوانمرد من ! ای ترسای پیر پیرهن چرکین

هوا بس ناجوانمردانه سرد است ... آی ...

دمت گرم و سرت خوش باد

سلامم را تو پاسخ گوی، در بگشای

منم من، میهمان هر شبت، لولی وش مغموم

منم من، سنگ تیپاخورده ی رنجور

منم، دشنام پست آفرینش، نغمه ی ناجور

نه از رومم، نه از زنگم، همان بیرنگ بیرنگم

بیا بگشای در، بگشای، دلتنگم

حریفا ! میزبانا ! میهمان سال و ماهت پشت در چون موج می لرزد

تگرگی نیست، مرگی نیست

صدایی گر شنیدی، صحبت سرما و دندان است

من امشب آمدستم وام بگذارم

حسابت را کنار جام بگذارم

چه می گویی که بیگه شد، سحر شد، بامداد آمد ؟

فریبت می دهد، بر آسمان این سرخی بعد از سحرگه نیست

حریفا ! گوش سرما برده است این، یادگار سیلی سرد زمستان است

و قندیل سپهر تنگ میدان، مرده یا زنده

به تابوت ستبر ظلمت نه توی مرگ اندود، پنهان است

حریفا ! رو چراغ باده را بفروز، شب با روز یکسان است

سلامت را نخواهند پاسخ گفت

هوا دلگیر، درها بسته، سرها در گریبان، دستها پنهان

نفسها ابر، دلها خسته و غمگین

درختان اسکلتهای بلور آجین

زمین دلمرده، سقف آسمان کوتاه

غبار آلوده مهر و ماه

زمستان است.


موضوعات مرتبط: شعر
ادامه مطلب
[ سه شنبه 7 خرداد 1392 ] [ 23:35 ] [ فائزه قادری ]

 

nر واقع با اینکه هوش پدیده‌ای ژنتیک و استعدادی خدادادی است، توانایی‌های ذهنی افراد طی دوران زندگی و از دوران کودکی آنها کم‌کم شکل می‌گیرد.

 
براساس تحقیقات علمی‌انجام شده، با به کار‌بردن روش‌ها و برنامه‌ریزی‌های خاصی در زندگی روزمره و در فضای آموزشی کودکان، می‌توان قدرت تفکر و هوش آنها را پرورش داد. شما هم می‌توانید از این ۹ روش برای باهوش‌تر کردن فرزندتان استفاده کنید.
 
بازی برای هوش
 
شطرنج، جدول، پازل و دیگر بازی‌های فکری، همگی برای مغز کودک همچون ورزش هستند. بازی‌هایی مانند سودوکو (جدول اعداد) علاوه بر اینکه می‌توانند سرگرمی ‌لذت‌بخشی برای کودک شما باشند، تقویت‌کننده توانایی تفکر استراتژیک، حل مشکلات و تصمیم‌گیری در وضعیت‌های پیچیده هستند.
 
انواع بازی‌های فکری را در خانه داشته باشید و علاوه بر این، گاهی مسائلی را به طور خیالی طرح کنید و برای حل این مشکلات و مسائل ساختگی، از کودکان‌تان کمک بخواهید. بگذارید با وضعیت‌های دشوار و موقعیت‌های پیچیده تصمیم‌گیری مواجه شده و راه‌های پیشنهادی خود را برای حل مسائل به شما بازگو کنند.
 
در جست‌وجوی دانش باش
 
محققین معتقدند که والدینی که کودکان خود را به ارائه نظرات و ایده‌های جدید تشویق کرده و کنجکاوی آنها را مورد توجه و احترام قرار می‌دهند، درس بزرگی به آنها داده‌اند؛ اینکه «جست‌وجوی دانش اهمیت زیادی دارد». از کودکان‌تان در زمینه سرگرمی‌ها و علایقشان سؤالاتی بپرسید و از کنجکاوی آنها حمایت کنید، نکات و موارد جدید مربوط به سرگرمی‌هایشان را به آنها یاد دهید و برای تشویق کنجکاوی‌هایشان، آنها را به گردش‌های آموزشی ببرید. گردش در موزه‌های تاریخی و طبیعی، رصدخانه و پارک‌های حیوانات از این جمله‌اند.
 
ورزش، ورزش، ورزش!
 
مطالعات گروهی از دانشمندان آمریکایی نشان داده ارتباط مستقیمی‌ بین فعالیت‌های ورزشی کودکان دبستانی و موفقیت تحصیلی آنها وجود دارد. بنابر تحقیقات این گروه، شرکت کردن کودکان در فعالیت‌های ورزشی، افزایش میزان اعتماد به نفس، مهارت در کارهای گروهی و توانایی‌های مدیریتی و رهبری را به دنبال دارد.
 
همچنین در مطالعات آنها ثابت شده بیشتر زنانی که در موقعیت کاری در نقش‌های مدیریتی و ریاست موفق بوده‌اند، در دوران کودکی و نوجوانی در فعالیت‌های گروهی و تیمی‌ ورزشی شرکت داشته‌اند. پس به جای اینکه پس از خوردن شام، جلوی تلویزیون لم بدهید، بهتر است با کودکتان توپ‌بازی کرده یا به پیاده‌روی بروید. بد نیست کودک خود را به شرکت در تیم‌های ورزشی مدرسه‌اش تشویق کنید.
 
الفبای موسیقی، الفبای هوش!
 
شاید شنیدن سر و صدای ناهنجار کودکتان در حالی که مشغول تمرین نوازندگی و آموختن موسیقی است اصلا لذت‌بخش نباشد اما باید بدانید که این سرگرمی‌لذت‌بخش کودکان، یکی از مواردی است که نیمکره راست مغز آنها را پرورش می‌دهد.
 
بنابر تحقیقات دانشمندان دانشگاه تورنتو، برنامه‌ریزی دوره‌های آموزش موسیقی برای کودکان منجر به افزایش ضریب هوشی و توانایی‌های علمی‌ آینده آنها خواهد شد.
 
هر چه سال‌های آموزش موسیقی آنها بیشتر باشد، میزان این تاثیر و افزایش هوش در آنها بیشتر خواهد بود. مطالعات انجام شده نشان می‌دهد که آموختن موسیقی در دوران کودکی باعث کسب نمره‌های بهتر در دوران دبیرستان و ضریب هوشی بالاتر در دوران بزرگسالی می‌شود؛ پس اجازه دهید موسیقی‌دان درونی کودکتان خودش را نشان دهد.
خیلی خوب است اگر او را برای دوره های عمومی یا خصوصی آموزش موسیقی ثبت‌نام کنید.
 
شیر مادر، عصاره هوش
 
شیر مادر اولین غذای مغز کودک است. تحقیقات انجام‌شده نشان می‌دهد که شیر مادر از ۲ جهت برای کودک مفید است؛ یکی اینکه از خطر احتمالی ابتلای کودک به بیماری جلوگیری می‌کند و دیگر اینکه به تنهایی یک غذای کامل برای نوزاد است. دانشمندان دانمارکی به این نتیجه رسیده‌اند که تغذیه نوزاد از سینه مادر، کودک را هم سالم‌تر و هم باهوش‌تر می‌کند.
 
مطالعات ایشان نشان داده کودکانی که در دوران نوزادی ۹ ماه از سینه مادرشان تغذیه شده‌اند، به نسبت آنهایی که یک ماه یا کمتر شیر مادرشان را خورده‌اند، بسیار باهوش‌ترند. پس اهمیت شیر مادر باید از ابتدا مورد توجه قرار گیرد چرا که علاوه بر تضمین سلامتی نوزاد، برای آینده او و رشد مهارت‌های ذهنی‌اش هم مفید خواهد بود.
 
کامپیوتر در خدمت هوش
 
شاید تعجب کنید چون بازی‌های کامپیوتری شهرت بدی پیدا کرده‌اند و بسیار مورد انتقاد قرار می‌گیرند. بله، درست است که بسیاری از آنها وحشیانه، بی‌فایده و غیرفکری هستند اما ما در مورد انواعی از بازی‌های کامپیوتری صحبت می‌کنیم که مهارت‌های فکری و استراتژیک و قدرت تصمیم‌گیری و خلاقیت کودک را پرورش داده و کارگروهی را به او آموزش می‌دهند.
 
امروزه در دنیا بعضی شرکت‌های معتبر ساخت بازی‌های کامپیوتری، در تلاش هستند تا بازی‌های آموزشی‌ای بسازند که پرورش‌دهنده حافظه و توانایی‌های ذهنی کودکان خردسال (حتی کودکان نوپا) باشند. تحقیقات اخیر نشان می‌دهد کودکانی که انواع بازی‌های کامپیوتری آموزشی را بازی می‌کنند، نسبت به آنهایی که این بازی‌ها را تجربه نکرده‌اند از قدرت درک و تجسم تصویری بیشتری برخوردارند.
 
جالب است بدانید معلمان بریتانیایی، امروزه در کلاس‌های درسشان از انواع بازی‌های کامپیوتری آموزشی استفاده می‌کنند.
 
صبحانه یادت نره!
 
نتایج معتبر تحقیقات دقیقی که در دهه ۷۰ میلادی انجام شده، نشان داده است که خوردن صبحانه باعث تقویت حافظه، تمرکز و قدرت یادگیری می‌شود. کودکانی که صبحانه نمی‌خورند، معمولا زودتر خسته شده و کم‌طاقت‌تر و زودرنج‌تر هستند. این دسته از کودکان نسبت به آنهایی که روز خود را با خوردن صبحانه شروع می‌کنند، از سرعت عمل کمتری برخوردارند. با وجود کمبود وقت و برنامه‌های روزانه شلوغ امروزی شاید، کمتر کسی فرصت پیدا کند که هر روز بنشیند و صبحانه مفصلی نوش جان کند. اما کودک خود را حتی فقط با خوردن یک لیوان شیر هم شده، صبحانه‌خورده، روانه مهد کودک یا مدرسه کنید تا تمرکز بیشتری داشته باشد.
 
خوب بخور تا باهوش بشی
 
قند، چربی‌های اشباع و دیگر خوراکی‌های بی‌فایده را از برنامه غذایی کودکان حذف کنید و به جای آن، مواد مغذی و مفیدی که به رشد ذهنی آنها کمک می‌کند، جایگزین کنید. سال‌های اولیه دوران کودکی ـ به‌ویژه ۲ سال اول ـ بسیار اهمیت دارد و لازم است تمامی‌ مواد لازم را در رژیم غذایی کودک قرار دهید.
 
برای مثال رشد شبکه مغزی کودک نیاز شدیدی به میزان کافی آهن دارد چرا که در کودکان دچار کمبود آهن، جریان اعصاب کند می‌شود. همچنین تحقیقات انجام شده نشان می‌دهد که میزان مقاومت در برابر بیماری‌ها در کودکانی که تغذیه سالمی‌ ندارند بسیار کم است. بنابراین تغذیه نادرست باعث می‌شود کودکان از مدرسه و همسالان خود عقب بمانند و دچار افت تحصیلی شوند. پس اگر می‌خواهید کودکتان در مدرسه نمره بهتری بگیرد، به تغذیه او هم توجه کنید.
 
دوستی که هوش هدیه می‌دهد
 
کتاب یکی از روش‌های مفید قدیمی ‌است که امتحان‌اش را پس داده اما بعضی مواقع در مقابل روش‌های تکنولوژیک امروزی برای تقویت هوش، دست‌کم گرفته می‌شود؛ در حالی که کتاب قابل دسترس‌ترین، کم‌هزینه‌ترین و در عین حال موفقیت‌آمیزترین روش برای آموزش و رشد ذهنی کودکان در تمامی ‌سنین است. برای کودکان‌تان از سنین پایین‌تر کتاب خواندن را شروع کنید. آنها را برای عضویت در کتابخانه ثبت‌نام کنید و کتابخانه منزلتان را پُر از کتاب کنید.
منبع : Salamatnews.com

 

 


موضوعات مرتبط: متفرقه
[ یک شنبه 29 ارديبهشت 1392 ] [ 9:22 ] [ فائزه قادری ]

ضرب‌المثل‌ها از گذشته تا امروز در زندگی مردم و ارتباط کلامی آن‌ها جایگاه خاص خود را دارند. بیش‌تر ضرب‌المثل‌های رواج‌یافته در بین مردم از یک اتفاق یا روایت تاریخی نشأت می‌گیرند و در زندگی واقعی گذشتگان ریشه دارند؛ اتفاق‌هایی که سینه به سینه نقل شده‌ و با گذشت زمان به ضرب‌المثل تبدیل شده‌اند.

حسن انوری در «فرهنگ امثال سخن» می‌گوید: این ضرب‌المثل اشاره‌ی طنزآمیز به کاری دارد که برخلاف انتظار شخص پیش می‌رود و پایان خوشایندی ندارد. در واقع در این کتاب این ضرب‌المثل به عنوان یک جمله‌ی معکوس در مورد یک ماجرا با پایان ناخوشایند به کار می‌رود. 

به باور برخی از افراد هم این جمله را اعراب که در پایان «شاهنامه» با شکست یزدگرد بر ایرانیان پیروز می‌شوند، وارد ضرب‌المثل‌های ایرانی کرده‌اند. البته این باور در هیچ کتاب و پژوهشی سندیت تاریخی ندارد و به نظر بسیاری از پژوهشگران ادبیات مردود است.

 در کتاب‌های مختلفی که درباره‌ی «شاهنامه»، سیر داستان‌ها و پایان آن نوشته شده، به این ضرب‌المثل اشاره شده است. در این کتاب‌ها «خوش» خوانده شدن آخر «شاهنامه» حاوی نوعی نگاه کنایی به شکست ایرانیان از اعراب و پایان اقتدار سلسله‌ی ساسانیان با شکست و مرگ یزدگرد است. «شاهنامه چگونه به پایان رسید» محمد محیط طباطبایی و «شاهنامه آخرش خوش است» محمدابراهیم باستانی پاریزی از جمله‌ی این کتاب‌ها هستند.

 کتاب «ریشه‌های تاریخی امثال و حکم» نوشته‌ی مهدی پرتوی آملی که به بررسی تاریخی ریشه‌های ضرب‌المثل‌های ایرانی پرداخته شده، علت رواج این جمله را این می‌داند که در گذشته هر کس «شاهنامه» می‌خواند و به ستایش سلطان محمود غزنوی می‌رسید، از همت سلطان در تحسین «شاهنامه» خوشحال می‌شد؛ اما با پایان یافتن «شاهنامه» و فهمیدن حق‌ناشناسی سلطان محمود در قبال فردوسی و کتابش، متوجه اشتباه خود می‌شد. این روایت بعدها به ضرب‌المثل تبدیل شد و عاقلان به هر کس که دست به کار نابخردانه‌ای بزند و اصرار بر ادامه‌ی آن داشته باشد، می‌گویند: شاهنامه آخرش خوش است. 

در این‌باره نظریات متناقضی هم وجود دارد. به عنوان مثال محمد‌علی اسلامی ندوشن در این‌باره معتقد است: این ضرب‌المثل کنایی نیست و اشاره به هسته‌ی اصلی «شاهنامه» یعنی جنگ‌های ایرانیان و تورانیان دارد. او اعتقاد دارد که خوش بودن پایان «شاهنامه» مربوط به حمله‌ی اعراب و شکست ساسانیان نیست، بلکه به پیروزی نهایی پهلوانان ایرانی بر لشکر توران اشاره دارد که البته این پیروزی در قسمت‌های میانی «شاهنامه» و در بخش پهلوانی آن است و به آخر «شاهنامه» که مربوط به بخش تاریخی می‌شود، ربطی ندارد.

 محیط طباطبایی در کتاب «شاهنامه چگونه به پایان رسید» نظر دیگری هم در رابطه با این ضرب‌المثل دارد. در گذشته وقتی نقالان از خواندن یک دوره‌ی کامل «شاهنامه» فارغ می‌شدند، در مجلس نقل «شاهنامه» جشن کوچکی برپا می‌شد و کسانی که مدت‌ها با اشتیاق دل به داستان‌ها و حماسه‌سازی‌های پهلوانان ایران‌زمین می‌سپردند، بساط شیرینی و چای را فراهم می‌کردند و معتقد بودند که هرچند پایان کار ایرانیان در آخر « شاهنامه» خوش نیست، اما به پایان رساندن نقالی کامل این کتاب شایسته‌ی شادمانی است.

 برخی نویسندگان و پژوهشگران «شاهنامه» هم مفهوم کنایی این ضرب‌المثل را مربوط به رفتار سلطان محمود غزنوی و طرد فردوسی و کتابش از دربار می‌دانند. آن‌ها معتقدند، این جمله به داستان‌های «شاهنامه» ربطی ندارد و به سرگذشت فردوسی و رانده شدنش پس از 30 سال تلاش برای سرودن «شاهنامه» اشاره دارد. 

آن‌چه از پایان بخش پهلوانی و تاریخی «شاهنامه» می‌توان فهمید، این است که با کشته شدن رستم، نام‌دارترین پهلوان ایرانی و همچنین شکست ایرانیان از اعراب، پایان داستان‌های این اثر ماندگار برای مردم ایران «خوش» نیست. با این وجود، خلق این کتاب توسط فردوسی و داستان‌های زیبا و حماسی آن که در دلاوری و خصایص نیکوی پهلوانان و اساطیر ایرانی ریشه دارد، برای همیشه برای ایرانیان خوشایند خواهد بود.


موضوعات مرتبط: ضرب المثل
[ جمعه 27 ارديبهشت 1392 ] [ 1:31 ] [ فائزه قادری ]

 

فردی خواب دید مردار انسانی را پیش رویش گذاشته اند و به او می گویند: بخور, او گفت :به چه  جرمی باید مردار یک انسان را بخورم ؟پاسخ شنید: زیرا نزد تو از فلانی غیبت کرده اند , گفت: به خدا من نه بدی اش را گفته ام نه خوبی اش را , گفتند :ولی تو شنیدی که غیبتش را میکردند و در دل خوشنود شدی .از خواب که بیدار شد تصمیم گرفت دیگر اجازه ندهد تا در حضور او از مسلمانی غیبت شود.

 

(برگرفته از کتاب خواب های خواندنی از غلام رضا حیدری)

ارسالی از مهناز بهرامی پور


موضوعات مرتبط: داستان
[ دو شنبه 9 ارديبهشت 1392 ] [ 20:35 ] [ فائزه قادری ]

 

-هیچ گاه به قصد لطمه زدن به دیگران چیزی نگوئید و ننویسید وقتی چنین کاری را کردید , دیگر نمی توانید حرف خود را پس بگیرید .

 

- واضع و روشن انچه را که میخواهید بگوئید , مطرح کنید, کنایه پرانی و طعنه زدن خلاف اصل صداقت گویی و قاطعیت است .

 

- حفظ خونسردی در وقت مشکلات مهم تری کار است .سراسیمگی و دستپاچگی باعث می شود کنترل اوضاع از دست برود. 

برگرفته از (525 نکته از زبان مدیران موفق)ترجمه ابوالقاسم حکیمی پور

ارسالی از مهنازبهرامی پور


موضوعات مرتبط: جملات الهام بخش
[ دو شنبه 9 ارديبهشت 1392 ] [ 20:26 ] [ فائزه قادری ]

 

برای خوشبخت شدن، مهم نیست که چقدر

داشته باشیم،

 مهم این است که چقدر لذت ببریم."


موضوعات مرتبط: جملات الهام بخش
[ چهار شنبه 28 فروردين 1392 ] [ 9:34 ] [ فائزه قادری ]

 قابل توجه کسانی که از مشکلات فرار میکنند
خود را مجبور به پیشرفت کنید

ژاپنی ها عاشق ماهی تازه هستند. اما آب های اطراف ژاپن سالهاست که ماهی تازه ندارد.
بنابر این برای غذا رساندن به جمعیت ژاپن،قایق های ماهی گیری بزرگتر شدند و مسافت های
دورتری را پیمودند.
ماهیگیران هر چه مسافت طولانی تری را طی می کردند به همان میزان
آوردن ماهی تازه بیشتر طول می کشید.اگر بازگشت بیش از چند روز طول می کشید ماهی
ها دیگر تازه نبودند و ژاپنی ها مزه این ماهی را دوست نداشتند.

برای حل این مسئله، شرکت های ماهیگیری فریزرهایی در قایق هایشان تعبیه کردند.
آنها ماهی ها را می گرفتند آنها را روی دریا منجمد می کردند.
فریزرها این امکان را برای
قایق ها و ماهی گیران ایجاد کردند که دورتربروند و مدت زمان طولانی تری را روی آب بمانند.

اما ژاپنی ها مزه ماهی تازه و منجمد رامتوجه می شدند و مزه ماهی یخ زده را دوست نداشتند. بنابر این شرکت های ماهیگیری مخزن هایی را در قایق ها کار گذاشتند و ماهی را درمخازن آب نگهداری می کردند.
ماهی ها پس از کمی تقلا آرام می شدند و حرکت نمی کردند.آنها خسته و بی رمق، اما زنده بودند.متاسفانه ژاپنی ها مزه ماهی تازه را نسبت به ماهی بی حال و تنبل ترجیح می دادند. زیراماهی ها روزها حرکت نکرده و مزه ماهی تازهرا از دست داده بودند.
باز ژاپنی ها مزه ماهی تازه را نسبت به ماهی بی حال و تنبل ترجیح می دادند.
پس شرکت هایماهیگیری به گونه ای باید این مسئله را حلمی کردند.آنها چطور می توانستند ماهی تازه بگیرند؟اگر شما مشاور صنایع ماهیگیری بودید، چه پیشنهادی می دادید؟

برای جواب کمی صبر کنید و  ادامه مطلب را بخوانید  


موضوعات مرتبط: متفرقه
ادامه مطلب
[ سه شنبه 27 فروردين 1392 ] [ 19:51 ] [ فائزه قادری ]


كــوچـــه
اثری ماندگار از زنده یاد فریدون مشیری


بی تو، مهتاب‌شبی، باز از آن كوچه گذشتم،؛
همه تن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم،؛
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم،؛
شدم آن عاشق دیوانه كه بودم.؛

در نهانخانة جانم، گل یاد تو، درخشید
باغ صد خاطره خندید،؛
عطر صد خاطره پیچید:؛

یادم آمد كه شبی باهم از آن كوچه گذشتیم
پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم
ساعتی بر لب آن جوی نشستیم.؛

تو، همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت.؛
من همه، محو تماشای نگاهت.؛

آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان رام
خوشه ی ماه فرو ریخته در آب
شاخه‌ها دست برآورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ

یادم آید، تو به من گفتی:؛
از این عشق حذر كن!؛
لحظه‌ای چند بر این آب نظر كن،؛
آب، آیینة عشق گذران است،؛
تو كه امروز نگاهت به نگاهی نگران است،؛
باش فردا، كه دلت با دگران است!؛
تا فراموش كنی، چندی از این شهر سفر كن!؛

با تو گفتم:‌ حذر از عشق!؟ ندانم!؛
سفر از پیش تو؟ هرگز نتوانم،
نتوانم!؛

روز اول، كه دل من به تمنای تو پر زد،؛
چون كبوتر، لب بام تو نشستم
تو به من سنگ زدی، من نه رمیدم، نه گسستم،؛

باز گفتم كه : تو صیادی و من آهوی دشتم
تا به دام تو درافتم همه جا گشتم و گشتم
حذر از عشق ندانم، نتوانم!؛

اشكی از شاخه فرو ریخت
مرغ شب، ناله ی تلخی زد و بگریخت

اشك در چشم تو لرزید،؛
ماه بر عق تو خندید!؛

یادم آید كه : دگر از تو جوابی نشنیدم
پای در دامن اندوه كشیدم.؛
نگسستم، نرمیدم.؛

رفت در ظلمت غم، آن شب و شب‌های دگر هم،؛
نه گرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم،؛
نه كنی دیگر از آن كوچه گذر هم

بی تو، اما، به چه حالی من از آن كوچه گذشتم!؛


و اين هم آخرين شعر فريدون مشيري در پيري در باب كوچه!؛

دوستي مي گفت شعر كوچه ات؛
همچنان روشنگر دلهاي ماست!؛
گفتمش: از كوچه ديگر دم مزن!؛
زانكه شعر و عشق از كوچه جداست!؛
نيك بنگر هر طرف در هر گذر؛
نام خون آلوده اي بر كوچه هاست!؛


موضوعات مرتبط: شعر
ادامه مطلب
[ سه شنبه 27 فروردين 1392 ] [ 18:37 ] [ فائزه قادری ]

برای درک آغوشم، شروع کن، یک قدم با تو

تمام گامهای مانده اش با من

منم زیبا

که زیبا بنده ام را دوست می دارم

تو بگشا گوش دل، پروردگارت با تو می گوید

ترا در بیکران دنیای تنهایان

رهایت من نخواهم کرد

رها کن غیر من را، آشتی کن با خدای خود

تو غیر از من چه میجویی؟

تو با هر کس به غیر از من چه میگویی؟

تو راه بندگی طی کن عزیزا، من خدایی خوب میدانم

تو دعوت کن مرا با خود به اشکی . یا خدایی، میهمانم کن

که من چشمان اشک آلوده ات را دوست میدارم

طلب کن خالق خود را. بجو مارا، تو خواهی یافت

که عاشق میشوی بر ما و عاشق میشوم بر تو که

وصل عاشق و معشوق هم، آهسته میگویم، خدایی، عالمی دارد

تویی زیباتر از خورشید زیبایم. تویی والاترین مهمان دنیایم.

که دنیا بی تو چیزی چون تورا کم داشت

وقتی تو را من آفریدم، بر خودم احسنت میگفتم

مگر آیا کسی هم با خدایش قهر میگردد؟

هزاران توبه ات را گرچه بشکستی، ببینم من تورا از درگهم راندم؟

که میترساندت از من؟ رها کن آن خدای دور

آن نامهربان معبود، آن مخلوق خود را.

این منم پروردگار مهربانت. خالقت. اینک صدایم کن مراباقطره اشکی

به پیش آور دو دست خالی خود را. با زبان بسته ات کاری ندارم

لیک غوغای دل بشکسته ات را من شنیدم

غریب این زمین خاکی ام. آیا عزیزم حاجتی داری؟

بگو، جزمن کس دیگر نمیفهمد. به نجوایی صدایم کن. بدانآغوش من باز است

قسم بر عاشقان پاک با ایمان

قسم بر اسبهای خسته در میدان

تو را در بهترین اوقات آوردم

قسم بر عصر روشن ، تکیه کن بر من

قسم بر روز، هنگامی که عالم را بگیرد نور

قسم بر اختران روشن اما دور، رهایت من نخواهم کرد

برای درک آغوشم، شروع کن، یک قدم با تو

تمام گامهای مانده اش با من

تو بگشا گوش دل، پروردگارت با تو میگوید

ترا در بیکران دنیای تنهایان، رهایت من نخواهم کرد


موضوعات مرتبط: شعر
[ سه شنبه 27 فروردين 1392 ] [ 18:14 ] [ فائزه قادری ]

 


براي بهترين دوستانم ...


یادت باشد گاهی اوقات بدست نیاوردن آنچه می خواهی نوعی شانس و اقبال است.
هیچوقت به یک مرد نگو موهایش در حال ریختن است. خودش این را می داند.
به یک زن هم هرگز نگو که چاق شده است. او هم خودش می داند.
از صمیم قلب عشق بورز. ممکن است کمی لطمه ببینی، اما تنها راه استفاده
بهینه از حیات همین است.
در مورد موضوعی که درست متوجه نشده ای درست قضاوت نکن.
اگر کسی تو را پشت خط گذاشت تا به تلفن دیگری پاسخ دهد تلفن را قطع کن.
هیچوقت به کسی که غم سنگینی دارد نگو " می دانم چه حالی داری " چون در
واقع نمی داني.
وقتی از تو سوالی را پرسیدند که نمی خواستی جوابش را بدهی، لبخند بزن و
بگو: "برای چه می خواهید بدانید؟"
هرگز موفقیت را پیش از موقع عیان نکن.
هیچوقت پایان فیلم ها و کتابهای خوب را برای دیگران تعریف نکن.

مهم نیست چه سنی داری هنگام سلام کردن مادرت را در آغوش بگیر.
وقتی احساس خستگی می کنی اما ناچاری که به کارت ادامه بدهی، دست و صورتت
را بشوی و یک جفت جوراب و یک پیراهن تمیز بپوش. آن وقت خواهی دید که
نیروی دوباره بدست آورده ای.
هرگز پیش از سخنرانی غذای سنگین نخور.
راحتی و خوشبختی را با هم اشتباه نکن.
هیچوقت از بازار کهنه فروشها وسیله برقی نخر.
شغلی را انتخاب کن که روحت را هم به اندازه حساب بانکی ات غنی سازد.
سعی کن از آن افرادی نباشی که می گویند : " آماده، هدف، آتش "
هر وقت فرصت کردی دست فرزندانت را در دست بگیر. به زودی زمانی خواهد رسید
که او اجازه این کار را به تو نخواهد داد.
وقتی کت و شلوار تیره به تن داری شیرینی شکری نخور.
هیچوقت در محل کار درمورد مشکلات خانوادگی ات صحبت نکن.
در حمام آواز بخوان.
در روز تولدت درختی بکار.
طوری زندگی کن که هر وقت فرزندانت خوبی، مهربانی و بزرگواری دیدند، به
یاد تو بیفتند.
بچه ها را بعد از تنبیه در آغوش بگیر.
فقط آن کتابهایی را امانت بده که از نداشتن شان ناراحت نمی شوی.
ساعتت را پنج دقیقه جلوتر تنظیم کن.
هنگام بازی با بچه ها بگذار تا آنها برنده شوند.
شیر کم چرب بنوش.
هرگز در هنگام گرسنگی به خرید مواد غذایی نرو. اضافه بر احتیاج خرید خواهی کرد.
فروتن باش، پیش از آنکه تو به دنیا بیایی خیلی از کارها انجام شده بود.
از کسی که چیزی برای از دست دادن ندارد، بترس.
فراموش نکن که خوشبختی به سراغ کسانی می رود که برای رسیدن به آن تلاش می کنند


موضوعات مرتبط: جملات الهام بخش
[ یک شنبه 25 فروردين 1392 ] [ 17:35 ] [ فائزه قادری ]

 

هرگز در زندگي اين دو را ابراز نكنيد


نخست، آنچه نيستيد
و
دوم ، همه ی آنچه هستيد!
 

 

 
 
 ........................................
 
 
تلاش كنيم نديده ها را ببينيم
ديدن آنچه كه همه ميبينند هنر نيست!
 
 
 

موضوعات مرتبط: جملات الهام بخش
ادامه مطلب
[ شنبه 24 فروردين 1392 ] [ 18:18 ] [ فائزه قادری ]

دانشمندان برای بررسی تعیین میزان قدرت باورها بر كیفیت زندگی انسانها آزمایشی را در « هاروارد یونیورسیتی » انجام دادند :

 
80 پیرمرد و 80 پیرزن را انتخاب كردند . یك شهرك را به دور از هیاهو برابر با 40 سال پیش ساختند . غذاهای 40 سال پیش در این شهرك پخته میشد . خط روی شیشه های مغازه ها ، فرم مبلمان ، آهنگها ، فیلم های قدیمی ، اخباری كه از رادیو و تلویزیون پخش میشد ، را مطابق با 40 سال قبل ساختند . بعد این 160 نفر را از هر نظر آزمایش كردند :
 
تعداد موی سر ، رنگ موی سر ، نوع استخوان ، خمیدگی بدن ، لرزش دستها ، لرزش صدا ، میزان فشار خون ... بعد این 160 نفر را به داخل این شهرك بردند ، بعد از گذشت 5 الی 6ماه كم كم پشتشان صاف شد ، راست می ایستادند ، لرزش دستها بطور ناخودآگاه از بین رفت ، لرزش صدا خوب شد ، ضربان قلب مثل افراد جوان ، رنگ موهای سر شروع به مشكی شدن كرد ، چین و چروكهای دست و صورت از بین رفت .
 
علت چه بود ؟
 
خیلی ساده است . آنها چون مطابق با 40سال پیش زندگی كردند ، باور كرده بودند 40 سال جوانتر شده اند .
 
انسانها همان گونه كه باور داشته باشند می توانند بیندیشند . باورهای آدمی است كه در هر لحظه به او القا میكند كه چگونه بیندیشد .
 
اصولا فرق بین انسانها ، فرق میان باورهای آنان است . انسانهای موفق با باورهای عالی ، موفقیت را برای خود خلق میكنند . انسانهای ثروتمند ، باورهای عالی و ثروت آفرین دارند كه با اعتماد به نفس عالی خود و بدون توجه به تمام مسائل به دنبال كسب ثروت میروند و به لحاظ باورهای مثبتشان به ثروت مطلوب خود میرسند .
 
قانون زندگی قانون باورهاست . باورهای عالی سرچشمه همه موفقیتهای بزرگ است .. توانمندی یك انسان را باورهای او تعیین می كند ..
 
انسانها هر آنچه را كه باور دارند خلق میكنند . باورهای شما دستاوردهای شما را در زندگی میسازند . زیرا باورها تعیین كننده كیفیت اندیشه ها ، اندیشه ها عامل اولیه اقدامها و اقدامها عامل اصلی دستاوردها هستند .
 

موضوعات مرتبط: جملات الهام بخش
[ چهار شنبه 21 فروردين 1392 ] [ 11:58 ] [ فائزه قادری ]

 روشن است که آموختن دستورهای ساختن واژه در زبان فارسی شناختی گسترده تر نسبت به ریخت و شکل کلی واژگان فارسی به ما می دهد. از این رو به شما سفارش می کنم که با خواندن بخش ساخت واژه در کتاب های زبان فارسی این شناخت را به دست آورید.

ولی برای آن که به طور کلی با روح واژگان فارسی آشنا شوید ویژگی جالب زبان فارسی که "ویژگی ترکیبی زبان فارسی" نامیده می شود را برایتان بازگو می کنم:

زبان فارسی، در شمار زبان های ترکیبی است، بر خلاف زبان عربی که از زبان های اشتقاقی است؛ بدین معنی که در زبان عربی برای نمونه اگر بخواهند واژه هایی از واژه ی "علم" بسازند، طبق ساختارهایی خاص آن را به قالب هایی می برند و با افزودن واج یا واج هایی به آغاز، میان و پایان آن، واژه هایی مشتق پدید می آورند که اغلب صورت خود واژه شکسته می شود و "علم" در واژه های تازه، به طور سالم دیده نمی شود؛ چنان که در واژه های:

"علم- علوم، عالم، علماء، علیم، معلوم، اعلام، استعلام، تعلیم، تعلم، علامه، اعلم، معلم، معلمه، معلومات، متعلم، عَلَم، اَعلام"

این نکته دیده می شود.

ولی در زبان فارسی نخست آن که : دایره ی مشتق ها بسیار محدود است، و دیگر آن که :روش ساختن واژگان نو مانند زبان عربی نیست، بلکه اغلب با آوردن پیشوند یا پسوند یا واژه ای دیگر به آغاز یا پایان واژه، واژه ای نو پدید می آورند که در هیچ یک از آن ها صورت اصلی واژه (و در مشتق ها صورت اصلی بن فعل) شکسته نمی شود؛ چنان که در برابر "علم" عربی، "دانش" فارسی به کار میرود که خود از مشتق هاست و از بن مضارع "دان" و "ش" اسم مصدری ترکیب یافته و مشتق های دیگر این بن به جز فعل های مضارع و دستوری ( می دانم، بدانم، بدان)عبارتند از دو صفت فاعلی "دانا" و "داننده"؛ و مشتق های بن ماضی آن یعنی "دانست" افزون بر فعل های گذشته و آینده، منحصر است به صفت مفعولی "دانسته" و مصدر "دانستن"؛ در صورتی که واژه های مرکب از همان واژه ی "دانش" فراوان است؛ مانند : دانش آموز، دانشجو، دانشمند، دانشگاه، دانشکده، دانش دوست، دانش پژوه، دانشنامه، دانشیار، دانشسرا، بی دانش.

دیگر ترکیب های مشتق های دیگر فعل "دانستن" نیز کم نیستند و از آن جمله است: فیزیک دان، قدردانی، حقوق دان، همه چیزدان، نادان، ندانسته، ندانم کاری (اصطلاح مردمی)؛ و مشتق های فعل های دیگر هم همین حالت را دارند با اندکی اختلاف.


موضوعات مرتبط: دستور
ادامه مطلب
[ دو شنبه 12 فروردين 1392 ] [ 17:33 ] [ فائزه قادری ]

ماجرا در شهر كرمانشاه از سال 1313 آغاز مي‌شود و تا حوالي سال 1320 يعني ورود متفقين به ايران ادامه مي‌يابد.
سيد ميران سرابي مردي در حدود 50 ساله، كاسبكاري نسبتاً متمكن، با اصول و معتقدات مذهبي، اما آزاده و خير، رئيس صنف خباز، شوهر كدبانويي زحمتكش و مهربان و بردبار (آهو خانم) و پدر چهار فرزند است. اين زندگي آرام را ورود زني به هم مي‌زند. روزي در دكان سيد ميران با زن جواني (هما) كه به خريد نان آمده آشنا مي‌شود. اين زن كه وجاهت و طنازي خيره كننده‌اي دارد، از همان آغاز بر سيد ميران تأثير مي‌گذارد. هما مي‌گويد كه شوهرش او را سه طلاقه كرده، فرزندانش را از او گرفته و از خانه بيرونش كرده است. سيد ميران در پرتو حسي كه خود آن را نوعدوستي مي‌انگارد، هما را موقتاً به خانه خود مي‌آورد و جايي به او مي‌دهد. طبعاً آهوخانم نيز شكي در حسن نيت شوهر محبوبش ندارد و با ملاطفت از زن ناشناس استقبال مي‌كند. ولي ديري نمي‌پايد كه ماجرا رنگ ديگري مي‌گيرد. نفوذ هما بر سيد ميران بيشتر ميشود و آهو خانم به طور مبهم حس خطر مي‌كند . سرانجام سيد ميران به بهانه بستن دهان بدگويان هما را به عقد خود در مي‌آورد. كم كم هما حقوقي بيشتر از آهوخانم به دست مي‌آورد. بين دو هوو برخوردهايي روي ميدهد. سلطه خشم و شهوت، سيد ميران را وادار مي‌كند كه زن بزرگش را به طور مرگباري كتك بزند و همه روابط زناشويي را با او قطع كند. دوراني خوابناك و لذت بخش براي سيد ميران آغاز مي‌شود. در برابر چشمان متعجب و گاه فضول همسايگان، همكاران، فرزندان و بخصوص ديدگان غمناك و مبهوت آهوخانم، سيد چون گنجشكي كه افسون مار است به همه هوس‌هاي هما تن در مي‌دهد. عشق پيري او را هر چه شيداتر، تك روتر و تسليم‌تر كرده است. سيد به كار و كاسبي‌اش نمي‌رسد، با هما شراب مي‌خورد، اجازه مي‌دهد كه او لباس‌هاي هوس انگيز بپوشد و به خيابان برود. به تدريج ثروتش را به شكل هداياي گوناگون به پاي هما مي‌ريزد. گرچه هما براي كسب هر كدام از اين امتيازات ابتدا در برابر اعتراض شديد شوهرش، هوويش و حتي ديگر آشنايان قرار مي‌گيرد، ولي برنده نهايي اوست كه سلاح دولبه هوش و جمال را با قدرت به كار مي‌برد. «آهوخانم» در تمام مدت با سكوت و حسرت شاهد اندوهناك ويراني شوهر و آينده كودكان خويش است. او و هما دو روي سكه زن ايراني هستند كه در عين حال از نظر بي پناهي و بي آتيه بود نبا هم وجه مشترك دارند، يعني تا وقتي عزيزند كه آب و رنگي دارند و در دل شوهر جا مي‌گيرند.
در فصول پايان كتاب سيد ميران كه تقريباً همه چيزش را از دست داده خانه و دكانش را نيز حراج مي‌كند، سهمي براي بچه‌ها و آهو خانم (كه فعلاً دور از خانه به حال قهر به سر مي‌برد) مي‌گذارد و با هما به قصد سفري بي بازگشت به گاراژ مي‌روند. آهوخانم از ماجرا آگاه مي‌شود، يكباره از پوسته انفعالي‌اش بدر مي‌آيد، خود را به گاراژ مي‌رساند و سيد ميران را با آبروريزي به خانه مي‌برد. سيد ميران منتظر است كه هما نيز به دنبال او به خانه بيايد، ولي به او خبر مي‌دهند كه هما باز نخواهد گشت، هما با راننده اتومبيل كه يكي از عشاق سابق اوست شهر را ترك كرده و به دنبال سرنوشت ديگري رفته است. در اين فرصت وضعي كه بارها عقل سيد ميران به او تلقين مي‌كرد، اما عشقش به هما مانع بود، خود به خود پديد آمده است. هما رفته است و سيد ميران بايد بار يك زندگي در هم شكسته

را با كمك آهوخانم كه همچنان مهربان و وفادار است به دوش كشد.
گرچه اين رمان گهگاه دستخوش اطناب ملال آوري است و بخصوص گفتگوها زير تأثير رمان نويسان اروپايي قرن 19 آميخته با اساطير و احاديث غرب و شرق است، و اغلب در حد معلومات گويندگان نيست؛ اما در ضمن نويسنده در چند خط اصلي موفق بوده است:
ـ سه قهرمان اصلي كتاب كاملاً براي خواننده آشنا و موجه هستند؛ اين اطناب حداقل نكته ناشناسي در آدمهاي رمان باقي نگذاشته، آنها كاملاً زنده با گوشت و پوست و حس وجود دارند.
ـ در لابلاي داستان چشم انداز گويايي از زندگي و تاريخ كشور را در يك شهرستان در زمان سال‌هاي اثر ترسيم كرده است. در حاشيه حوادثي كه بر قهرمانان اصلي مي‌گذرد، ماجراي تغيير لباس و كلاه، كشف حجاب، برخوردهاي صنفي، انتخابات، نظام اداري و حكومتي، رابطه شهر و روستا و سلسله روابط مردم با قدرت جابرانه مستقر كشف و روشن شده است.
ـ آهوخانم در واقع غمنامه زن ايراني است. و سند محكوميت سرنوشتي كه در سال‌هاي روايت شده براي زنان وجود داشته است.

 


موضوعات مرتبط: داستان های کتاب های ادبیات
[ جمعه 9 فروردين 1392 ] [ 18:55 ] [ فائزه قادری ]

استاد « ماكان» نقاش بزرگ كه يكي از مبارزان عليه ديكتاتوري رضاخان بوده، در تبعيد درمي‌گذرد. جزو آثار باقي مانده او پرده‌اي است به نام «چشمهايش». چشم‌هاي زني كه گويا رازي را در خود پنهان كرده است. راوي داستان كه ناظم مدرسه و نمايشگاه نقاشي است دچار كنجكاوي سوزاني است كه راز اين چشم‌ها را دريابد. بنابراين سعي مي‌كند «مدل» را يافته و درباره ارتباطش با استاد ا ز او بپرسد. پس از چند سال، ناظم مدل را مي‌يابد و در خانه مجلل او با هم به گفتگو مي‌نشينند. زن مي‌گويد كه دختر خاندان متعيني بوده كه به خاطر زيبايي‌اش توجه مردان بسياري را جلب مي‌كرده است. اما مردان و عشق بازيچه او بوده اند. تنها در برخورد با استاد كسي را مي‌يابد كه اساساً توجهي به جمال و جاذبه وي ندارد. زن براي جلب توجه استاد در تهران و اروپا با تشكيلات مخفي كه زيرنظر استاد است همكاري مي‌كند، تا سرانجام به وي نزديك مي‌شود. اما استاد نه فداكاري او را جدي مي‌گيرد و نه پي به كنه احساسات و عواطفش مي‌برد. در عوض در برابر او، و بخصوص از چشم‌هايش هراسي گنگ ابراز مي‌كند. در پايان استاد گرفتار پليس مي‌شود، و زن پيشنهاد ازدواج رئيس شهرباني را، كه يكي از خواستاران قديمي اوست، مي‌پذيرد به شرط آن كه استاد از مرگ نجاتي ابد. استاد به تبعيد مي‌رود و البته هيچگاه از فداكاري زن آگاه نمي‌شود. او تمام حسيات و تلقيات خود را در قبال زن در پرده‌اي به نام «چشمهايش» به يادگار نهاده است. در اين چشم‌ها بطور كل زني مرموز، اما به هر حال دمدمي مزاج و هوسباز و خطرناك متجلي است: زن مي‌داند كه استاد هيچگاه به ژرفاي روح او پي نبرده و اين چشم‌ها از آن او نيست.
بزرگ علوي در اين رمان روش استعلام و استشهاد را به كار برده، روشي كه چند اثر ديگر او را نيز شكل داده است. اين شيوه بيشتر در ادبيات پليسي معمول است. يعني كنار هم نهادن قطعات منفصل يك ماجراي از دست رفته و ايجاد يك طرح كلي از آن ماجرا به حدس و قرينه. بدين ترتيب يك واقعه گذشته به كمك بازمانده‌هاي آن نوسازي مي‌شود. اشارات تاريخي بزرگ علوي نيز بحث‌ها برانگيخته: استاد ماكان گاهي شبيه كمال الملك است. رييس شهرباني، سخت به «آيرم» شباهت دارد. اما هيچكدام دقيقاً الگوي واقعي شان نيستند. اين كار فقط براي خلق فضا انجام شده است. نثر منظم و سيال نويسنده در قياس با معاصرانش بسي امروزي مي‌نمايد. اين كتاب از آثار معدود فارسي است كه در مركز آن يك زن با تمام عواطف و ارتعاشات رواني و ذهني قرار گرفته است.


موضوعات مرتبط: داستان های کتاب های ادبیات
[ جمعه 9 فروردين 1392 ] [ 18:49 ] [ فائزه قادری ]
تضمّن (شمول معنایی) یعنی هر واژه (یا جملهای) علاوه بر معنای صریح و مشخص، ممکن است معانی و مفاهیم دیگری را تداعی کند و بر آنها دلالت ضمنی داشته باشد. به عبارت دیگر، رابطهای را که در آن معنای یک واژه معنای واژهای دیگر را شامل میشود، «تضمن» مینامند؛ مثلاً «گل» شامل یاس، نرگس و... است. میان دو واژة «گیاه» و «سیر» شمول معنایی وجود دارد؛ چون «گیاه» شامل «سیر» است. همچنین، میان دو واژة «خوراکی» و «سیر» این رابطه موجود است.
به دو کلمة «زمستان» و «سرما» دقت کنید: معنای کلمة «سرما» از «زمستان» نیز فهمیده میشود؛ یعنی «زمستان» معنای «سرما» را نیز دربردارد و به عبارت دیگر، «زمستان» متضمن «سرما» نیز هست. بنابراین، میتوان گفت که تضمّن رابطهای است میان دو کلمه؛ بهطوری که یکی از آنها معنای دیگری را نیز دربرگیرد. مانند: پدر و والدین، کلاس و مدرسه، گرما و تابستان و... .
 
بحث و بررسی
تضمّن [تَ ضَ م م] (ع مص) پذیرفتن چیزی را (منتهیالارب) (آنندراج)... لازم گرفتن چیزی را از کسی (منتهیالارب)... در میان خویش آوردن: (تاجالمصادر بیهقی)... فراهم گرفتن چیزی را و مشتمل گردیدن (منتهیالارب)... فراهم گرفتن لفظ معنی را و چیزی را در ضمن گرفتن (آنندراج)... لغتنامة دهخدا، جلد چهارم، انتشارات دانشگاه تهران: ص 5938).
(مص) در ضمن داشتن، دربرداشتن، متضمن بودن (دلالت تضمنی) (فرهنگ آموزگار، تألیف حبیباله آموزگار، چاپ چهارم: 245).
(ع) چیزی را جزء خود درآوردن، دربرداشتن، شامل بودن (فرهنگ عمید، چاپ اول، انتشارات امیرکبیر، 1357: 323)
یکی از فعالیتهای معناشناسی، بررسی روابط معنایی میان کلمهها و تعیین حوزة معنایی آنهاست. کلمهها با هم رابطههایی دارند؛ بهطوری که بعضی وقتها معنای یک کلمه به وسیلة کلمههایی که با آن مرتبطاند و در یک حوزة معنایی قرار دارند، مشخص میشود؛ مثلاً اگر بخواهیم معنای کلمة «روشن» را بیان کنیم، ناگزیریم بگوییم:
1. «روشن» با «آشکار» مترادف (هممعنا) است.
2. «روشن» متضاد «تاریک» است.

موضوعات مرتبط: آرایه ادبی
ادامه مطلب
[ جمعه 9 فروردين 1392 ] [ 18:8 ] [ فائزه قادری ]

کلامی شایسته از مولانا:

در جهان تنها یك فضیلت وجود دارد
و آن آگاهی است و تنها یك گناه و آن جهل است.


جملاتی ماندگار از سهراب:

نه تو می مانی و نه اندوه
و نه هیچیک از مردم این آبادی ...
به حباب نگران لب یک رود قسم،
و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت،
غصه هم می گذرد،
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند ...
لحظه ها عریانند.
به تن لحظه خود، جامه اندوه مپوشان هرگز.



گویند اسكندر قبل از مرگ وصیّت كرد:

هنگام دفنم دست راست مرا بیرون از خاك بگذارید، پرسیدند چرا ؟
گفت : میخواهم تمام دنیا بدانند كه اسكندر با آن همه شكوه و جلال دست خالی از دنیا رفت.


موضوعات مرتبط: جملات الهام بخش
ادامه مطلب
[ پنج شنبه 8 فروردين 1392 ] [ 23:26 ] [ فائزه قادری ]

آدمی اگر پیامبر هم باشد از زبان مردم آسوده نیست، زیرا:
اگر بسیار کار کند، میگویند احمق است !
اگر کم کار کند، میگویند تنبل است !
اگر بخشش کند، میگویند افراط میکند !
اگر جمع گرا باشد، میگویند بخیل است !
اگر ساکت و خاموش باشد، میگویند لال است !
اگر زبان آوری کند، میگویند وراج و پر گوست !
اگر روزه برآرد و شبها نماز بخواند، میگویند ریا کار است !
و اگر نکند، میگویند کافر است و بی دین !
لذا نباید بر حمد و ثنای مردم اعتنا کرد
و جز از خداوند نباید از کسی ترسید.
پس آنچه باشید که دوست دارید.
شاد باشید، مهم نیست این شادی چگونه قضاوت شود.

 


موضوعات مرتبط: جملات الهام بخش
[ پنج شنبه 8 فروردين 1392 ] [ 23:22 ] [ فائزه قادری ]

       غلامحسین یوسفی(ناقوس)

غلامحسین یوسفی در مرداد ماه 1326ه.ش.در روستای سرپرچ ازبخش خوسف تولد یافت.تحصیلات ابتدایی رادردبستان ابن حسام خوسف گذراند ودرسال1345 دررشته ادبی از دبیرستان خزیمه علم بیرجند فارغ التحصیل شد وبرای ادامه تحصیلات دانشگاهی وارد دانشگاه فردوسی مشهد  گردید ودررشته تاریخ وادبیات فارغ التحصیل شد.

از اوتا کنون دو اثر به چاپ رسیده است بنا به عقیده خودش (سرمه خیال)ناشی از احساسات جوانی وشهرت طلبی است و(شعر شهادت) ناشی ازاحساسات انقلابی ودرگرما گرم جوشش های انقلابی سال1357 چاپ شده است.

ناقوس با بی ریایی وصداقت شغل دبیری وتدریس در دبیرستان های بیرجند ودانشگاه های بیرجند را برگزیده است واهل فضل وادب وفرهنگ از وجودش استفاده می کنند.

                          ((چند رباعی ))

بر مسند معرفت نشستن چه خوش است /   از مردم بی صفت گسستن چه خوش است

بر روی تو چشم دل گشودن چه نکوست /   بر غیر تودرب خانه بستن چه خوش است

                                          

  مجموعه کائنات آیات خداست    /         هرنکته نشانی زعنایات خداست


موضوعات مرتبط: شاعران و نویسندگان
[ پنج شنبه 8 فروردين 1392 ] [ 22:15 ] [ فائزه قادری ]

 برخی اسم‌ها برای کامل شدن معنای خود نیاز به اسم یا گروه اسمی دیگری دارند که به آن متمّم اسم می‌گویند. این متمّم‌ها آن‌چنان با اسم همراه‌اند که گویی جزئی از آن هستند.

متمّم اسم به همراه اسم خود(هسته) نقش یکپارچه و واحدی دارد و یک گروه اسمی محسوب می‌شود.

مثال 1: رستم از جادوی زال تندرست گشت.

گروه اسمی «جادوی زال» متمّم اسم است و اسمی که در این جمله نیاز به متمّم دارد، مسند جمله یعنی «تندرست» است. بنابراین، این گروه اسمیِ مسند است که به متمّم نیازدارد تا معنایش کامل شود. همچنین باید توجّه داشت که گروه اسمی «جادوی زال» متمّم فعل نیست زیرا فعل این جمله «گشت»، اسنادی است و به مسند نیاز دارد نه به متمم (جمله‌ی سه جزئی با مسند می‌سازد.) در نتیجه این جمله نمی‌تواند یک جمله‌ی چهارجزئی با متمم و مسند باشد.

نکته: گروه اسمی‌ای که متمّم اسم می‌گیرد، می‌تواند در جمله نقش‌های متفاوتی بپذیرد که در این جا به اهمّ آن‌ها اشاره می‌کنیم:

1-    1- متمّم نهاد: مبارزه با اعتیاد سرلوحه‌ی کار دولت است.

2-    2- متمّم مفعول: وابستگی به بیگانگان را نمی‌پسندم.

3-   3-متمّم متمّم: مطلب را به عده‌ای از دوستانم گفتم.

   4-  متمّم مسند:    مسند- که خود از اجزای اصلی جمله است- گاهی به متمّم نیاز دارد:

  کاسه پر از آب است. لحن مجمل التواریخ خالی از تحسین و تمجید نیست.

5-   5-  متمّم مضافٌ‌‌الیه: مسأله‌ی هماهنگی با اعضای اصلی شرکت، در اولویت است.

  6-  متمّم صوت (شبه جمله): برخی از شبه‌جمله‌ها نیز متمّم می‌گیرند و معنایشان با آن کامل می‌شود. متمّم صوت:افسوس برعمر از دست رفته.

در ا    این جا نیز یک حرف اضافه عامل پیوند میان شبه جمله و متمّم است:

افسوس بر عمر از دست رفته آفرین بر شما فریاد از این همه بی‌عدالتی

علاوه بر مواردی که برشمردیم، صفت و قید نیز برای تکمیل معنا به متمّم نیاز دارند این متمّم نیز به فعل وابسته نیست و جزء اجزای اصلی جمله محسوب نمی‌شود:

 7- متمّم صفت

متمم صفت : صفت ها ی تفضیلی ( صفت ساده + تر ) و برخی صفت ها ی بیانی نیز به متمم نیازمند هستند ؛ مثال : گروه ها ی اسمی : دشت پر از گله ، انسلن محتاج به کمک ، آغشته به بنزین ، اندیشه ی توأم با توهم دختر زیبا تر ازگل.

( توجه : چنانچه هر کدام از این صفت ها به عنوان هسته ی گروه اسمی به کار روند و جانشین اسم شوند ، اسم محسوب می شوند . )

متمم ها ی اسم و صفت هر چند اجباری هستند ، جزء جدا گانه ای را در جمله به خود اختصاص

نمی دهند بلکه تابع و همراه همان اسم یا صفت هستند .

« مثال : مصاحبه با دانشمندان دانش ما را افزایش می دهد . »

همه ی صفت های تفضیلی و بعضی از صفت های پسین احتیاج به متمّم دارند:صحرایی پر از اسب دید.

دوستی صمیمی تر از علی ندیدم.

نثری زیباتر از تاریخ بیهقی سراغ دارید؟

انسان عاری از تعهد، یقیناً بی‌مسؤلیت است.

8-متمّم قید قیدها نیز گاهی به متمّم نیاز دارند به ویژه هنگامی که از نوع قید تفضیلی باشند

: همه ی قیدهای تفضیلی و بعضی قیدهای دیگر به متمّم احتیاج دارند:

علی آهسته تر از ما آمد.

دوستم آهسته‌تر از ما می‌آمد.

مغول‌ها پس از فتح ایران با تمدّنی وسیع و پیشرفته رو به رو شدند.


موضوعات مرتبط: دستور
ادامه مطلب
[ چهار شنبه 7 فروردين 1392 ] [ 8:19 ] [ فائزه قادری ]

1392 سال چه حیوانی است ؟ مار

سال 1392 سال مار است یعنی سال توقف سیاره ی مشتری درلانه ی خرچنگ است . سیاره ی زحل در برج میزان قرار می گیرد , سیاره ی مشتری پا به برج سرطان می گذارد و کیوان درعقرب و نپتون درحوت شناور است .

بیش از ۷ قرن پیش وقتی مغولان به ایران حمله کردند، درکنار همه تخریب ها و تغییرهای فرهنگی که به ایران تحمیل کردند، گاهشماری چینی- اویغوری را هم وارد فرهنگ ایرانی کردند. گاهشماری که مبنای آن نامگذاری دوره ای و گردشی سال ها به نام ۱۲ حیوان بود. گاهشماری که با گاهشماری ایرانی ترکیب شد.
هرچند در اوایل به کارگیری گاه‌شماری حیوانی، بیشتر از مطابقت با ماه‌های هجری قمری استفاده می شد، امّا در دوره‌های بعد، بیشتر گاه‌شماری جلالی و برج‌های دوازده گانهٔ آن مورد استفاده قرار می گرفت.
بر این اساس، طول متوسط سال برای کارهای رسمی و مالیاتی در گاهشماری حیوانی، برابر با طول متوسط سال حقیقی خورشیدی بود.
تا دوره صفویه، گاه‌شماری حیوانی با ماههای قمری رواج داشت، امّا از دوره صفویه، مقرر گردید که علاوه بر ماههای قمری، ماههای شمسی نیز در تقویم‌های سالیانه ثبت شود. این روش از عصر صفویه تا سال ۱۳۲۹ هجری قمری ادامه داشت.در این سال ماههای شمسی با نام برج‌های دوازده گانه پذیرفته شده و در تقویم‌های سالیانه ثبت شدند.
ریشه و خاستگاه این گاه‌شماری و علت تأثیرگذاری این دوازده حیوان خاص بر سرنوشت زمین و انسان، به یک افسانهٔ کهن بودایی بازمی گردد.


نام سال‌های دوازده گانهٔ حیوانی در ایران که با تقویم اویغوری-چینی تفاوتهایی دارد، به ترتیب عبارتند از:

۱. موش ۲. گاو ۳. پلنگ ۴. خرگوش ۵. نهنگ ۶. مار ۷. اسب ۸. گوسفند ۹. میمون ۱۰. مرغ ۱۱. سگ ۱۲. خوک

برای تعیین اینکه هر سال خورشیدی، به نام کدامیک از حیوانات دوازده گانهٔ فوق است، کافیست تا عدد آن سال را با عدد ۶ جمع بزنیم و بعد حاصل جمع رابر عدد ۱۲ تقسیم نمائیم و سپس به باقیمانده نهایی نگاه کنیم. عدد باقیمانده، نمایندهٔ نام آن سال بر مبنای ترتیب فوق الذکر است.
بعنوان مثال، برای دانستن نام سال ۱۳٩٢ خورشیدی، ابتدا ۱۳٩٢ را با ۶ جمع می‌کنیم و حاصل یعنی عدد ۱۳۹٨ را بر ۱۲ تقسیم می‌کنیم که باقیماندهٔ نهایی تقسیم، عدد ٦ می‌شود که با رجوع به ترتیب نام‌برده نمایندهٔ سال مار است.


موضوعات مرتبط: متفرقه
ادامه مطلب
[ چهار شنبه 7 فروردين 1392 ] [ 7:42 ] [ فائزه قادری ]

Inline image 1


موضوعات مرتبط: شعر
[ سه شنبه 6 فروردين 1392 ] [ 20:4 ] [ فائزه قادری ]

درس 16 سررشته آمال خود آزمایی صفحه 109

1- مصراع دوم بيت نخست : تفصيل ها پنهان شده در پرده ي اجمال ها

2- ادبار به معني بدبختي و پشت كردن دولت و سعادت است كه به غروب خورشيد (مغرب) تشبيه شده است . زيرا در هنگام غروب ، خورشيد به ما پشت مي كند . از طرف ديگر بدبختي نماد سياهي است كه به غروب خورشيد تشبيه شده است زيرا در هنگام غروب خورشيد تشبيه شده است زيرا در هنگام غروب خورشيد هوا تاريك مي شود .

3- اقبال به معني روي آوردن سعادت است كه به طلوع خورشيد (مشرق) تشبيه شده است از طرف ديگر اقبال و خوشبختي نماد سفيدي و روشنايي است كه به طلوع خورشيد تشبيه شده است زيرا در هنگام طلوع خورشيد همه جا روشن مي شود .

4- آسمان

5- تشبيه بليغ اضافي (سررشته ي آمال ها )

6- يك كوچه راه از بي كسي - حيران اطوار خودم هر روز گردد تنگ تر سوراخ اين غربال ها / هر لحظه دارم نيتي

چون قرعه ي رمال ها

7- پيشاني عفو تو را پر چين نسازد جرم ما آيينه كي بر هم خورد از زشتي تمثال ها

8- مستفعلن 4بار


ادامه مطلب
[ جمعه 25 اسفند 1391 ] [ 18:7 ] [ فائزه قادری ]

زمستانی سرد کلاغ غذا نداشت که جوجه هایش راسیر کند . گوشت بدن خود را می کند و می داد به جوجه هایش می خوردند .

زمستان تمام شد و کلاغ مرد . اما بچه هایش نجات پیدا کردند و گفتند: آخی خوب شد مرد ! راحت شدیم از این غذای تکراری !!

 

این است واقعیت تلخ روزگار ما !


موضوعات مرتبط: داستان
[ جمعه 25 اسفند 1391 ] [ 9:31 ] [ فائزه قادری ]


موضوعات مرتبط: متفرقه
ادامه مطلب
[ سه شنبه 22 اسفند 1391 ] [ 1:18 ] [ فائزه قادری ]

دروغهاي مادرم ...

"فرزندم برنج بخور، من گرسنه نيستم." و اين اوّلين دروغي بود که به من گفت.
زمان گذشت و قدري بزرگتر شدم. مادرم کارهاي منزل را تمام مي‎کرد و بعد براي صيد ماهي به نهر کوچکي که در کنار منزلمان بود مي‏رفت. مادرم دوست داشت من ماهي بخورم تا رشد و نموّ خوبي داشته باشم. يک دفعه توانست به فضل خداوند دو ماهي صيد کند. به سرعت به خانه بازگشت و غذا را آماده کرد و دو ماهي را جلوي من گذاشت. شروع به خوردن ماهي کردم و اوّلي را تدريجاً خوردم.
مادرم ذرّات گوشتي را که به استخوان و تيغ ماهي چسبيده بود جدا مي‎کرد و مي‎خورد؛ دلم شاد بود که او هم مشغول خوردن است. ماهي دوم را جلوي او گذاشتم تا ميل کند. امّا آن را فوراً به من برگرداند و گفت:
"بخور فرزندم؛ اين ماهي را هم بخور؛ مگر نمي‎داني که من ماهي دوست ندارم؟" و اين دروغ دومي بود که مادرم به من گفت.


قدري بزرگتر شدم و ناچار بايد به مدرسه مي‎رفتم و آه در بساط نداشتيم که وسايل درس و مدرسه بخريم. مادرم به بازار رفت و با لباس‎فروشي به توافق رسيد که قدري لباس بگيرد و به در منازل مراجعه کرده به خانم‎ها بفروشد و در ازاء آن مبلغي دستمزد بگيرد.
شبي از شب‎هاي زمستان، باران مي‏باريد. مادرم دير کرده بود و من در منزل منتظرش بودم. از منزل خارج شدم و در خيابان‎هاي مجاور به جستجو پرداختم و ديدم اجناس را روي دست دارد و به در منازل مراجعه مي‎کند. ندا در دادم که، "مادر بيا به منزل برگرديم؛ ديروقت است و هوا سرد. بقيه کارها را بگذار براي فردا صبح." لبخندي زد و گفت:
"پسرم، خسته نيستم." و اين دفعه سومي بود که مادرم به من دروغ گفت.


به روز آخر سال رسيديم و مدرسه به اتمام مي‎رسيد. اصرار کردم که مادرم با من بيايد. من وارد مدرسه شدم و او بيرون، زير آفتاب سوزان، منتظرم ايستاد. موقعي که زنگ خورد و امتحان به پايان رسيد، از مدرسه خارج شدم.
مرا در آغوش گرفت و بشارت توفيق از سوي خداوند تعالي داد. در دستش ليواني شربت ديدم که خريده بود من موقع خروج بنوشم. از بس تشنه بودم لاجرعه سر کشيدم تا سيراب شدم. مادرم مرا در بغل گرفته بود و "نوش جان، گواراي وجود" مي‏گفت. نگاهم به صورتش افتاد ديدم سخت عرق کرده؛ فوراً ليوان شربت را به سويش گرفتم و گفتم، "مادر بنوش." گفت:
"پسرم، تو بنوش، من تشنه نيستم." و اين چهارمين دروغي بود که مادرم به من گفت.
بعد از درگذشت پدرم، تأمين معاش به عهده مادرم بود؛ بيوه‎زني که تمامي مسئوليت منزل بر شانهء او قرار گرفت. مي‏بايستي تمامي نيازها را برآورده کند. زندگي سخت دشوار شد و ما اکثراً گرسنه بوديم. عموي من مرد خوبي بود و منزلش نزديک منزل ما. غذاي بخور و نميري برايمان مي‏فرستاد. وقتي مشاهده کرد که وضعيت ما روز به روز بدتر مي‏شود، به مادرم نصيحت کرد که با مردي ازدواج کند که بتواند به ما رسيدگي نمايد، چه که مادرم هنوز جوان بود. امّا مادرم زير بار ازدواج نرفت و گفت:
"من نيازي به محبّت کسي ندارم..." و اين پنجمين دروغ او بود.


درس من تمام شد و از مدرسه فارغ‎التّحصيل شدم. بر اين باور بودم که حالا وقت آن است که مادرم استراحت کند و مسئوليت منزل و تأمين معاش را به من واگذار نمايد. سلامتش هم به خطر افتاده بود و ديگر نمي‏توانست به در منازل مراجعه کند. پس صبح زود سبزي‎هاي مختلف مي‏خريد و فرشي در خيابان مي‏انداخت و مي‏فروخت. وقتي به او گفتم که اين کار را ترک کند که ديگر وظيفهء من بداند که تأمين معاش کنم. قبول نکرد و گفت:
"پسرم مالت را از بهر خويش نگه دار؛ من به اندازهء کافي درآمد دارم." و اين ششمين دروغي بود که به من گفت.
درسم را تمام کردم و وکيل شدم. ارتقاء رتبه يافتم. يک شرکت آلماني مرا به خدمت گرفت. وضعيتم بهتر شد و به معاونت رئيس رسيدم. احساس کردم خوشبختي به من روي کرده است. در رؤياهايم آغازي جديد را مي‏ديدم و زندگي بديعي که سراسر خوشبختي بود. به سفرها مي‏رفتم. با مادرم تماس گرفتم و دعوتش کردم که بيايد و با من زندگي کند. امّا او که نمي‏خواست مرا در تنگنا قرار دهد گفت:
"فرزندم، من به خوش‏گذراني و زندگي راحت عادت ندارم."
و اين هفتمين دروغي بود که مادرم به من گفت.


مادرم پير شد و به سالخوردگي رسيد. به بيماري سرطان ملعون دچار شد و لازم بود کسي از او مراقبت کند و در کنارش باشد. امّا چطور مي‏توانستم نزد او بروم که بين من و مادر عزيزم شهري فاصله بود. همه چيز را رها کردم و به ديدارش شتافتم. ديدم بر بستر بيماري افتاده است. وقتي رقّت حالم را ديد، تبسّمي بر لب آورد. درون دل و جگرم آتشي بود که همهء اعضاء درون را مي‏سوزاند. سخت لاغر و ضعيف شده بود. اين آن مادري نبود که من مي‎‏شناختم. اشک از چشمم روان شد. امّا مادرم در مقام دلداري من بر آمد و گفت:
"گريه نکن، پسرم. من اصلاً دردي احساس نمي‎کنم." و اين هشتمين دروغي بود که مادرم به من گفت.
وقتي اين سخن را بر زبان راند، ديدگانش را بر هم نهاد و ديگر هرگز برنگشود. جسمش از درد و رنج اين جهان رهايي يافت.
اين سخن را با جميع کساني مي‎گويم که در زندگي‎اش از نعمت وجود مادر برخوردارند. اين نعمت را قدر بدانيد قبل از آن که از فقدانش محزون گرديد.
اين سخن را با کساني مي‎گويم که از نعمت وجود مادر محرومند. هميشه به ياد داشته باشيد که چقدر به خاطر شما رنج و درد تحمّل کرده است و از خداوند متعال براي او طلب رحمت و بخشش نماييد.
مادر دوستت دارم. خدايا او را غريق بحر رحمت خود فرما همانطور که مرا از کودکي تحت پرورش خود قرار داد
ترجمه:جليل كيان مهر-------------------------------------------------------------

کاریکاتور زیبا برنده جشنواره کاریکاتور برلین از مهرمادری

--------------------------------------------------------------نه
فردا نه
...چند ساعت بعد هم نه
...چند ثانيه ديگر هم نه...
...همين الان
براي مادرت يک کاري بکن
اگر زنده است دستش را گر به آسمان رفته است ... قبرش را ….
اگر پيشت نيست ... يادش را ….
اگر قهري...چهره اش را ….
اگر آشتي هستي پايش را...
ببوس...


موضوعات مرتبط: متفرقه
[ شنبه 19 اسفند 1391 ] [ 16:47 ] [ فائزه قادری ]

 

مراحل خنده دار درس خواندن ایرانی ها! (طنز تصویری) ، www.irannaz.com
 


 


موضوعات مرتبط: طنز
[ شنبه 19 اسفند 1391 ] [ 16:35 ] [ فائزه قادری ]

http://irancool.com/rozanehgroup/dey91/nostalgic/17.jpg


موضوعات مرتبط: متفرقه
ادامه مطلب
[ جمعه 18 اسفند 1391 ] [ 8:27 ] [ فائزه قادری ]

نمايش تجربي يكي از روش‌هاي تدريس است كه براي عرضه ديداري و بيان يك فرآيند متوالي، واقعيات يا مفاهيم به كار مي‌رود. استفاده از اين روش به ياد دهنده امكان دستكاري و به شركت كننده امكان مشاهده مي‌دهد. معمولاً نمايش تجربي با توضيحات شفاهي گام به گام همراه است و انتظار مي‌رود شركت كنندگان اين توضيحات را به عنوان رهنمود در عمل به كار برند.

در نمايش تجربي هنگام تدريس برخط غالباً از چندرسانه‌اي‌ها استفاده مي‌شود. نمايش تجربي ممكن است به صورت همزمان و مستقيم و يا غيرهمزمان انجام گيرد. انواع متداول نمايش تجربي، شامل كنفرانس وب محور يا گپ‌زني در زمان واقعي همراه با متن است.
در نشان دادن غيرمستقيم ممكن است از فايل‌هاي لوح فشرده، نوارهاي ديداري، نوارهاي شنيداري همراه با متن، طراحي همراه با متن، صوت و عكس‌هاي ديجيتالي، يا مجموعه‌اي از پيوندها كه به شركت كنندگان امكان مي‌دهد تا در ساير سايت‌ها سير كنند، استفاده نمود.

لازم به ذكر است كه ارائه دهنده موادي را براي تدريس به كار مي‌برد كه پويا، جالب، قابل فهم و به حافظه سپردني باشند.
طبق نظر لازر
lazear با به كارگيري نمايش تجربي، هوش كلامي- زباني و ديداري- فضايي تقويت مي‌شود.
براي يادگيرندگان كلامي- زباني نمايش بايد از جنبه‌هاي معناشناسي، طريقه نحو كلمات، آواشناسي و تنوع كاربرد كلمات مورد توجه قرار بگيرد.
براي يادگيرندگان ديداري- فضايي نه تنها بايد ديدن فرآيند متوالي فراهم شود بلكه بايد به آن‌ها ياري داد تا بتوانند تصوير ذهني را دريافت كنند و يا به شبيه‌سازي آن بپردازند.

گام‌هاي اصلي عملي براي استفاده از نمايش تجربي:
گام اول: آماده سازي
در اين گام بايد وظايف كاربرد مشخص شود، از جملات ساده استفاده شود و ارائه دهنده بايد اطلاعات، ابزار، مواد و تجهيزات را قبل از نمايش تجربي آماده كند. اندازه مواد و تناسب آن‌ها بايد مورد نظر قرار گيرد همچنين مناسب بودن محل اجراي نمايش بايد مورد اطمينان باشد. طرح درس نوشتاري يا نموداري كه حاوي شيوه عمل باشد بايد به عنوان راهنما عرضه شود. نمايش تجربي بايد با توجه به ويژگي‌هاي يادگيرندگان برنامه‌ريزي شده باشد و حجم آن متناسب با نيازهاي آنان باشد. مدت زمان نمايش بايستي به دقت تنظيم شود. كيفيت نمايش يك فرآيند طولاني را مي‌توان با تقسيم كردن آن به چند بخش ارتقاء بخشيد.
گام دوم: ارائه كردن
لازم است جملات كوتاه و كلمات آشنا براي حفظ توجه و درك شركت كنندگان به كار گرفته شوند. فهرست محتوا به مدرس اطمينان مي‌دهد كه همه مراحل اجرا شده است. اطلاعات با رعايت زمان و متناسب با سطح درك يادگيرنده ارائه شود. اطلاعت گام به گام و با رعايت ارائه از ساده به مشكل معرفي شوند. دانش جديد بايد به دانش قبلي يادگيرندگان مرتبط شود.
گام سوم: به كار بردن
به كار بردن مهارت‌هايي كه آموخته شده است به شركت كنندگان امكان مي‌دهد تا آنچه را شنيده و ديده‌اند در عمل به كار برند.
ياد دهنده ممكن است به طور پيوسته و همزمان يا ناپيوسته و غيرهمزمان بر تصميم‌گيري و فعاليت‌هاي يادگيرندگان نظارت كند. از طريق تمرين، يادگيرندگان قادر خواهند بود آن‌چه را مدرس نشان داده مشخصاً به اجرا درآورند و بر آن تسلط يابند. به اشتباهات بايد اشاره شود و براي اصلاح به ياگيرنده فرصت داده شود تا خود شخصاً عمل كند.
گام چهارم: آزمون و پيگيري
آزمودن‌ نشان مي‌دهد تا چه حد شركت كنندگان به هدف‌هايي كه در نمايش تجربي مورد نظر بوده است دست يافته‌اند و بر آن‌ها مسلط شده‌اند.
تنوع در نمايش تجربي
در نمايش تجربي از روش‌هاي گوناگوني استفاده مي‌شود. هريك از روش‌ها بايد با نياز يادگيرنده و هدف مدرس متناسب باشد.
مواد مبتني بر متن، نمايش يك مهارت توسط مربي و .... مي‌تواند استفاده شود. هنگامي كه شركت كنندگان مستقيماً در فرآيند انجام درگير مي‌شوند، يادگيري افزايش مي‌يابد. استفاده از يك دستيار ماهر به تنوع نمايش تجربي مي‌افزايد.
پنيك (
penick) پيشنهاد مي‌كند نخست به مدت يك دقيقه تجربه به شركت كنندگان عرضه شود سپس از شركت كنندگان خواسته شود نشان دهند چگونه همان نتايجي كه مدرس به دست آورده است را مي‌توان دوباره به دست آورد. اين شيوه عمل براي برانگيختن تفكر خلاق بسيار سودمند است.
منبع: به سوی یادگیری برخط، مشایخ و بازرگان، 1382، انتشارات آگه

موضوعات مرتبط: روش های تدریس
[ پنج شنبه 17 اسفند 1391 ] [ 17:29 ] [ فائزه قادری ]

 در شبيه سازي تدريس و يادگيري بر مبناي تمرين مجازي است. هنگام يادگيري شركت‌كنندگان يك اصل را از طريق به كار بردن آن اصل، مطالعه مي‌كنند.
تمرين شبيه سازي شده براي وضوح بخشيدن به اطلاعاتي است كه يادگيرندگان به آن آگاهي دارند يا تلاش مي‌كنند تا نسبت به آن آگاهي پيدا كنند. در واقع اين روش براي اثبات اصول اساسي به كار مي‌رود.
شبيه سازي روشي است براي گردآوري، طبقه بندي و ارزيابي اطلاعات و سپس نتجه‌گيري بر مبناي آن‌چه مشاهده شده است. نرخ يادداري هنگام شبيه سازي بسيار بالا است.
در محيط يادگيري برخط، معمولاً روش شبيه سازي مستلزم استفاده از مجموعه‌اي از پيوندها است تا شركت‌كنندگان به سير و تفحص بپردازند. اين امر از طريق متن ناهمزمان، بحث گرافيك- محور، تمرين، آزمايش، يا فايل‌هاي
CD-ROM به عمل مي‌آيد و هميشه همراه با راهنمايي گام به گام است.
گام‌هاي اصلي عملي در شبيه سازي:
1. از درك شركت‌كنندگان نسبت به اصل يادگيري مورد نظر اطمينان حاصل شود.
2. موقعيتي كه در سناريو مورد نظر است با جزئيات فهرست شود.
3. طرح آزمون يك اصل بايد قبل از شروع برنامه به دقت توسط مجري يا مدرس كنترل شود.
4. قواعد و نحوه اجرا و چگونگي فعاليت شركت‌كنندگان توضيح داده شود.
5. اعضاي گروه به‌طور فعال درگير باشند.
6. گزارشي درباره نتايج از شركت‌كنندگان دريافت شود تا معلوم شود دانشجويان بيشتر به اصل مورد نظر توجه داشته‌اند تا به نتايج.
7. اين روش با روش‌هاي ديگر تكميل شود.
8. دانشجويان تشويق شوند تا به فرآيند شبيه سازي جنبه‌هاي ديگري بيافزايند.
9. شبيه سازي در قالب زماني كه به آن اختصاص يافته به پايان رسانده شود.
10. بعد از تجربه شبيه سازي به شركت‌كنندگان فرصت داده شود تا آن را با زندگي واقعي مقايسه نمايند.
11. يادگيرندگان تشويق شوند در حين شبيه سازي درباره باورها و احساس‌شان صحبت كنند.
12. يادگيرندگان تشويق شوند درباره شباهت تجربه با واقعيت صحبت كنند.
13. يادگيرندگان تشويق شوند درباره فعاليت‌هاي آينده كه مي‌تواند بر پايه تجربه شبيه سازي انجام شود بحث كنند.
14. مطالب، خلاصه شده، تعمیم يابد و نتيجه‌گيري به عمل آيد.

 15. با پايان يافتن تجربه به فعاليت‌هاي جديدي كه مي‌توان شروع كرد اشاره شود.
16. تنوع در شبيه سازي رعايت شود.

استفاده از شبيه سازي مي‌تواند در قالب يك گروه بزرگ، گروه‌هاي كوچك، دو نفري يا انفرادي انجام شود.
شبيه سازي مي‌تواند به صورت آزمايش كردن يا پژوهش كردن (و آزمون گزاره‌هاي علمي) صورت پذيرد.


موضوعات مرتبط: متفرقه روش های تدریس
ادامه مطلب
[ پنج شنبه 17 اسفند 1391 ] [ 17:24 ] [ فائزه قادری ]

 

یک روز آموزگار از دانش آموزانی که در کلاس بودند پرسید آیا می توانید راهی غیرتکراری برای ابراز عشق ، بیان کنید؟

برخی از دانش آموزان گفتند :

با بخشیدن،عشقشان را معنا می کنند. برخی «دادن گل و هدیه» و «حرف های دلنشین» را راه بیان عشق عنوان کردند. شماری دیگر هم گفتند «با هم بودن در تحمل رنجها و لذت بردن از خوشبختی» را راه بیان عشق می دانند.
یک ببر بزرگ، جلوی زن و شوهر ایستاده و به آنان خیره شده بود. شوهر،تفنگ شکاری به همراه نداشت و دیگر راهی برای فرار نبود..
رنگ صورت زن و شوهر پریده بود و در مقابل ببر، جرات کوچک ترین حرکتی نداشتند. ببر، آرام به طرف آنان حرکت کرد. همان
لحظه، مرد زیست شناس فریادزنان فرار کرد و همسرش را تنها گذاشت.
بلافاصله ببر به سمت شوهر دوید و چند دقیقه بعد ضجه های
مرد جوان به گوش زن رسید. ببر رفت و زن زنده ماند.
داستان به اینجا که رسید دانش آموزان شروع کردند به محکوم کردن آن مرد.
راوی اما پرسید : آیا می دانید آن مرد در لحظه های آخر زندگی اش چه فریاد می زد؟
بچه ها حدس زدند حتما از همسرش معذرت خواسته که او را تنها گذاشته است!
راوی جواب داد: نه، آخرین حرف مرد این بود که «عزیزم ، تو بهترین مونسم بودی.از پسرمان خوب مواظبت کن و به او بگو پدرت همیشه عاشقت بود.
قطره های بلورین اشک، صورت راوی را خیس کرده بود که ادامه داد: همه زیست شناسان می دانند ببر فقط به کسی حمله می کند که حرکتی انجام می دهد و یا فرار می کند. پدر من در آن لحظه وحشتناک ، با فدا کردن جانش پیش مرگ مادرم شد و او را نجات داد. این صادقانه ترین و بی ریاترین ترین راه پدرم برای بیان عشق خود به مادرم و من بود.
 

 

…….

 

نتیجه گیری:
 
 


موضوعات مرتبط: طنز
[ پنج شنبه 17 اسفند 1391 ] [ 17:1 ] [ فائزه قادری ]
[ پنج شنبه 17 اسفند 1391 ] [ 1:5 ] [ فائزه قادری ]

  درس 9    وصف ابر         خودآزمايي صفحه ي 72

1-  ابر پراكنده حجيم و بزرگ و سياه و درحال حركت بودن تكه هاي ابر بر آسمان آبي رنگ 

2-  ابر به راي عاشقان و طبع بيدلان ، سيلاب خروشان ، غباري معلق ، فيلان پراكنده ، گرد زنگار ، موي سنجاب ، جوجه هاي سيمرغ (بچگان عنقا) ، چندن سوهان زده ، عبير بيخته، دودي برخاسته از آتش .../    آسمان به آب ساكن ، صحرايي آبي رنگ ، آيينه ي چيني ، ديباي پيروزه گون و درياي سبز، لوح پيروزه و صفحه ي مينا .

 در اين تشبيهات تصوير ابرها مثل فيلان پراكنده ، و جوجه هاي عنقا و هم چنين تصوير آسمان به صحرا و دريا به خاطر وجه شبه روشني كه دارند ، زيباتر است .

3-  ويژگي زباني : كثرت لغات فارسي و كمي لغات عربي سادگي زبان ، كهنه ومهجور بودن بعضي از لغات مثل عبير بيخته و مغبر - ويژگي فكري : واقع گرايي و توصيفات عيني و محسوس روح شادي و نشاط - ويژگي ادبي : به كار بردن  استعاره ، تشبيه هاي حسي و ملموس بسيار زيبا ، آرايه هاي ادبي طبيعي و ساده و قافيه ي ساده .

4-   مصراع اول تيرگي مصراع دوم روشني و سفيدي

5-مفاعیلن 4

 

درس 10   میلاد پیغامبر     خودآزمايي صفحه ي 76

1) الف: ايجاز و اختصار                   ب: آوردن ((ي )) استمرار در آخر فعل              پ: كوتاهي جملات

ت : كمي لغات عربي                    ث : كهنگي لغات                 ج: آوردن دوحرف اضافه براي يك متمم                           

2) يعني در ميان تمام اعراب جست وجو كرد و هيچ كس را برتر وآگاه تر از عبدالمسيح نيافت .

3) تكرار فعل ((كردندي )) در پايان جملات : .... و با اين اشتران  بختي جنگ كردندي و اين بختيان را به هزيمت كردندي .

تكرار فعل هاي ((برود)) و ((بماند)) در پايان جملات : مملكت عجم به دست او افتد و به دست او مي رود و چون او برسد به دست خليفتي از آن او برود و به دست مسلمانان بماند ، اما اكنون تا چهارده سال در دست نوشروان بماند .

4) الف : او نماز عصر را گزارد (به جا آورد)      ب: او وامهايش را به بانك گزارد (پرداخت كرد )

پ: نصراله منشي كليله و دمنه را از عربي به فارسي گزارد (ترجمه كرد )    ت:  تا تعبير خواب من و  آنِ موبدِ موبدان ، تعبير هردو بگزارد (تعبير كرد).

5) ديدن ايوان مداين ، پايتخت ساسانيان و خرابه هاي آن / ص            انوشروان به خواب اندر چنان ديد  ...  آن كوشك او را بسوختي . يا /

ص              گفت : يا عبدالمسيح تو را ملك نوشروان  ...

درس 10 جوانی      خودآزمايي ص 78

1-  الف) حذف فعل به قرينه ي لفظي و معنوي :( مرگ نه به پيري بود نه به جواني)- (بود) لفظي

ب) آوردن تمثيل در نثر مانند تمثيل خياط و پير خميده قامت .

2- براي تفهيم وتبيين بهتر نوشته ي خويش و بدل كردن يك امر معقول به محسوس ( اين كه انسان خواه ناخواه پير مي شود و مرگ به سراغ او مي آيدو محكوم به مرگ است بنابراين بايد قدر جواني و دوران عمر را بداند. )

3-   داستان اول : درزي در كوزه افتاد - داستان دوم : اي شيخ اين كمانك به چند خريده اي ؟

4-   بر اساس توانايي خود از جواني ات بهره مند شو. ( استفاده مطلوب از دوران جواني )

 


موضوعات مرتبط: متفرقه
ادامه مطلب
[ سه شنبه 15 اسفند 1391 ] [ 23:15 ] [ فائزه قادری ]

مهدی حميدی شيرازی فرزند سيد حسن ثقة الاسلام از شاعران نامور و پرکار معاصر به سال ۱۲۹۳ در شيراز زاده شد. تحصيلات ابتدايی و متوسطه را در شيراز و دوره دانشگاه را تا مرحله اخذ دکترای زبان و ادبيات فارسی در تهران گذرانيد. شعر گفتن را از حدود سال ۱۳۱۳ شروع کرد. در دهه اول حيات شاعرانه حميدی در عوالم عاطفی و روياهای ايام جوانی گذشت بنابراين موضوع شعرش عموماْ عشق و غزل بود. در سه مجموعه پرشور و عاطفی وی يعنی شکوفه ها، پس از يک سال و اشک معشوق تمايل روشنی به سبک خراسانی نشان داده است.پس از سال ۱۳۲۴ تدريجاْ گرايشی اساسی به مضامين اجتماعی و وطنی و تاريخی پيدا کرد که حاصل آن پختگی و استواری شعر و استقلال زبان بود. از دفترهای شعر اين دوره از کار و شاعری حميدی، مجموعه سالها سياه بيشتر حاوی اشعار وطنی، سياسی و انتقادی و طلسم شکسته شامل اشعار پر مغز وی است که در شيوه هاي نو و سرانجام زمزمه بهشت مراحل برتری از پختگی شعر وی را نشان می دهد و او را از استادان شعر در روزگار خود معرفی می کند.آثار و تاليفات حميدی علاوه بر مجموعه های شعرش در زمينه های ديگر ادبی نيز صاحب تاليفاتی بود. مهمترين کتاب او مجموعه سه جلدی دريای گوهر است که حاوی بهترين آثار نويسندگان، مترجمان و شاعران معارصر است. دو کتاب ديگر او، عروض حميدی و فنون شعر و کالبدهای پولادين آن گويای آشنايی وی به مباحث فنی ادبی است. از نوشته های منثور حميدی مجموعه های سبکسريهای قلم، عشق در بدر (در سه جلد)، شاعر در آسمان و فرشتگان در زمين به چاپ رسيده است. حميدی سالها در دانشگاه تهران به تدريس زبان و ادبيات فارسی مشغول بود. سرانجام در سال ۱۳۶۵ در تهران وفات کرد و در حافظيه شيراز به خاک سپرده شد.سبک شعری حميدی به ناصر خسرو متمايل ولی از دشواريها و بداوتهای شعر وی فارغ است. زبانش نرمتر و لطيفتر است و شعرش البته در مايه های ديگر. بزرگانی از سبک عراقی مثل نظامی هم بر شعر و انديشه او تاثير داشته اند. در مجموع، بر شعر حميدی رنگ غنايی چيريگی دارد و، پس از آن، مضمونهای اجتماعی و وطنی در آن جلوه گرند.حميدی به نيما و شيوه نيمايی علاقه ای نداشت و ميان او و طرفداران نيما اختلاف نظر شديد بود، و در همان زمان حياتش از طرفداران نيما بسيار سرزنشها ديد.* غير از قالبهای قصيده، غزل و قطعه، حميدی مثل بسياری ديگر از معاصران خود و از آن جمله شاعر بلند آوازه همشهريش فريدون توللی به دو بيتيهای پيوسته علاقه بيشتری نشان می داد. يکی از قطعات بسيار مشهور وطنی او که در همين قالب دو بيتی پيوسته سروده شده قطعه « در امواج سند» است که در آن خاطره شکوهمند دلاوريهای جلال الدين خوارزمشاه در برابر سپاهيان ويرانگر مغول به زبانی روشن و پر احساس تصوير شده است و به عنوان نمونه شعر وی چند بند از آغاز اين منظومه را به نقل از کتاب زمزمه بهشت در اين جا آورده ايم


موضوعات مرتبط: شاعران و نویسندگان
ادامه مطلب
[ سه شنبه 15 اسفند 1391 ] [ 21:57 ] [ فائزه قادری ]
درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
لینک های ویژه
امکانات وب