ادبیات فارسی | ||
|
روزى، مردى خواب عجیبى دید! دید که پیش فرشتههاست و به کارهاى آنها نگاه مىکند. هنگام ورود، دسته بزرگى از فرشتگان را دید که سخت مشغول کارند و تند تند نامههایى را که توسط پیکها از زمین مىرسند، باز مىکنند و داخل جعبه مىگذارند. مرد از فرشتهها پرسید: شما چهکار مىکنید؟ فرشته در حالى که داشت نامهاى را باز مىکرد، گفت: اینجا بخش دریافت است و ما دعاها و درخواستهاى مردم را، تحویل مىگیریم. مرد کمى جلوتر رفت، باز تعدادى از فرشتگان را دید که کاغذهایى را داخل پاکت مىگذارند و آنها را توسط پیکهایى به زمین مىفرستند. مرد پرسید: شماها چهکار مىکنید؟ یکى از فرشتگان با عجله گفت: اینجا بخش ارسال است؛ ما الطاف و رحمتهاى خداوند را براى بندگان به زمین مىفرستیم. مرد کمى جلوتر رفت و یک فرشته را دید که بیکار نشسته است! مرد باتعجب پرسید: شما چرا بیکارید؟! فرشته جواب داد: اینجا بخش تصدیق جواب است. مردمى که دعاهایشان مستجاب شده، باید جواب بفرستند، ولى فقط عده بسیار کمى جواب مىدهند. مرد از فرشته پرسید: مردم چگونه مىتوانند جواب بفرستند؟ فرشته پاسخ داد: بسیار ساده، فقط کافیست بگویند :
«خدایاشکر»
مطلب ارسالی ازلعیا عبدالهی نظرات شما عزیزان: موضوعات مرتبط: داستان برچسبها: داستان کوتاه شگفت انگیز آموزنده [ 24 اسفند 1391
] [ 13:13 ] [ ] |
|
[ طراحی : دبیرستان فاطمه زهرا (س) ] [ Weblog Themes By : server2011 ] |